کارزار انتخابات، 1394

پایگاه اطلاع رسانی دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی

کارزار انتخابات، 1394

پایگاه اطلاع رسانی دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی

پایگاه اطلاع رسانی دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی حوزه انتخابیه شهرستان های قائم شهر، سوادکوه، سوادکوه شمالی، جویبار و سیمرغ

بایگانی

۹ مطلب با موضوع «نوشتارها» ثبت شده است

جریان‌شناسی گروه‌های سیاسی مازندران در آستانه انتخابات


 مازندمجلس: با توجه به تعداد نسبتا بالای سهمیه مازندران در مجلس شورای اسلامی که از نظر تعداد نماینده در مجلس، هشتمین استان کشور محسوب می‌شود، اهمیت جریان‌ها و گروه‌های سیاسی استان بیش از پیش نمود پیدا می‌کند. در یادداشت زیر نگاهی گذرا به جریان‌های مختلف سیاسی مازندران در آستانه انتخابات خواهیم داشت

اختصاصی مازند مجلس: فارغ از هر گونه دسته‌بندی و آرایش گروه‌ها و جریان‌های سیاسی مختلف در کشور، مازندران به عنوان با سوادترین استان ایران از یک سو و فعالیت ده‌ها حزب اصولگرا و اصلاح طلب و تشکل‌های صنفی دیگر یکی از استان‌های غنی در حوزه سیاسی می‌باشد.

با توجه به تعداد نسبتا بالای سهمیه مازندران در مجلس شورای اسلامی که از نظر تعداد نماینده در مجلس، هشتمین استان کشور محسوب می‌شود، اهمیت جریان‌ها و گروه‌های سیاسی استان بیش از پیش نمود پیدا می‌کند. در یادداشت زیر نگاهی گذرا به جریان‌های مختلف سیاسی مازندران در آستانه انتخابات خواهیم داشت.

اصلاح طلبان

فعالان سیاسی اصلاح طلب که اعتدال گرایی را نه یک گفتمان بلکه یک روش می‌دانند و در خط کشی شفاف با دولت و مخصوصا مدیران آن در مازندران واهمه‌ای ندارند و انتقادات تندی نسبت به مدیرت اجرایی دولت در مازندران داشته‌اند در انتخابات مجلس نیز به دنبال گزینه‌های حداکثری می‌باشد.

گزینه‌هایی که بیشترین مطالبات سیاسی اصلاح طلبانه آنان را پوشش دهد و از سوی از فیلتر شورای نگهبان نیز عبور نماید. شاید این جریان در حال حاضر با بیشترین نامزد انتخابات مواجه باشد.

اصلاح‌طلبان مازندران به تاسی از سیاست‌های کلی اصلاح‌طلبان کشور در تمام شهرهای مازندران (به غیر از چند شهر) انتخابات شورای هماهنگی اصلاح‌طلبان برگزار کردند و پس از آن شورای هماهنگی اصلاح‌طلبان استان را تشکیل دادند و در حال حاضر مشغول رایزنی با نامزدهای انتخاباتی هستند.

 

اصولگرایان و جبهه پایداری

تجربه شکست در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 سبب شده است جریان اصولگرایی در وحدتی حداکثری حتی جبهه پایداری و حامیان احمدی‌نژاد را نیز در ذیل یک چتر جمع نماید در حالی که برخی بر ائتلاف احتمالی با نامزدهای مستقل و حتی برخی عقلای حامی دولت تاکید می‌کنند برخی از اعضای جبهه اصولگرایی مازندران بر اصلالت سیاسی، پایبندی به منشور اصولگرایی تاکید نموده و بیان می‌دارند اگر بر استانداردهای یک اصولگرای حقیق تاکید کنیم با تکثر نامزدها نیز مواجه نشده و گزینه نهایی ائلاف سهل الوصول‌تر خواهد بود.

در همین راستا در هفته‌های گذشته دبیران احزاب مختلف بعنوان اعضای شورای مرکزی جبهه متحد اصولگرایان مازندران انتخاب شدند و در آخرین اظهار نظر توسط این شورا، لیست اصولگرایان حوزه ساری و میاندورود مورد بررسی قرار گرفت که در نهایت بر حذف نام دو نماینده فعلی ساری و میاندرود از میان نامزدهای اصولگرایی توافق کردند.

 

اعتدال گرایان

اگرچه دولت رسما نمی تواند در انتخابات مجلس شورای اسلامی حضور غیر از اجرای انتخابات داشته باشد اما برخی از حامیان دولت برای تعامل حداکثری دولت و مجلس آینده در پی پالایش نامزدهای انتخابات می باشند.

اما همچنان که در ستاد انتخاباتی رئیس دولت اعتدال و حامیان این دولت تنوع سیاسی نسبتا زیادی وجود دارد در جغرافیای سیاسی انتخابات مجلس در مازندران نیز مدعیان گفتمان اعتدال کم نیستند

برخی از اصلاح طلبان که حمایت رئیس دولت اصلاحات از کاندیداتوری حسن روحانی و تلاش ایشان برای انصراف محمد رضا عارف از صحنه انتخابات را دلیل پیروزی روحانی در انتخابات دانسته اند و معتقد اند دولت باید دین خود را با ائتلاف حداکثری با نامزدهای اصلاح طلب و ارائه لیست مشترک با آنان ادا کند.

از سویی برخی از اصولگرایان نیز که خود را از عقلای اصولگرایی و به نوعی اصولگرای اصلاح طلب نیز می نامند چشم داشتی به لیست حامیان دولت دارند

 

عملگرایی و مستقل

جریان عملگرایی که به نوعی کارنامه محور بوده و بیش از شعارهای سیاسی بر مسائل اقتصادی و اجتماعی تاکید دارند بر این باورند مردم از هر دو جناح سیاسی و کشمکش های بین آنها خسته شده اند و یک جریان سوم را مطالبه می کنند که به اعتقاد آنان این جریان سوم جریان عملگرایی است که کارکردی غیر سیاسی داشته و رفاه اجتماعی، معیشت و اشتغال را مقدم بر توسعه سیاسی و یا اصولگرایی صرف می داند

نامزده هایی که با تاکید بر گرایشات صنفی خود و بدون تابلو سیاسی قصد ورود در انتخابات داشته و با تاکید بر استقلال سیاسی بر مردمی بودن خود تاکید دارند

الزامات و بایسته های انتخابات آینده مجلس

نویسنده : حسین برزگر ولیک چالی


1. پیش بینی نحوه آرایش سیاسی و نتایج انتخابات مجلس دهم (7 اسفند 94) به دلیل وجود متغیرهای پیچیده مؤثر در حوزه تحولات اجتماعی و سیاسی و گاه تأثیر پذیری برخی عوامل ساده ولی پیش بینی نشده، روندهای مطلوب و یا ممکن را در عالم واقع تغییر می دهد.

2. فهم کنش های سیاسی جامعه دستخوش تغییر در قالب و در زبان محدود سیاست آن هم سیاست روزمره کار آسانی نیست. حوزه اجتماع دایره ای وسیع، پر دامنه و متنوع است که تحولات آن همیشه به آسانی به چشم نمی خورد.

3. افکار عمومی به ویژه در موقعیت تضعیف نهاد های مدنی و فقدان نظام حزبی نمی توان به سهولت شناخت و برآورد کرد.

4. افکار عمومی وقتی که شکل گرفت و بیان شد قابل شناخت و برآورد شدنی است، در حال حاضر پیش بینی ها مبتنی بر تخیل و قدرت درک شگفتی ها و پدیده ها در جامعه است.

5.  انتخابات با فرایند شکل گیری آن، میزان و سطح ورود نخبگان و شخصیت های تأثیرگذار و تبدیل شدن به مسأله عمومی و حد مشارکت سیاسی شهروندان نسبت مستقیمی دارد.

6. ضعف نهادهای مدنی و ساختار های سیاسی در جامعه به ویژه استان مازندران {هرچند با وجود برخی احزاب، گروه ها، جمعیت ها و تشکل های سیاسی کم جان و کم سو } موجب می شود که گرمی تنور انتخابات و درگیر شدن همه جانبه افکار عمومی، بیشتر در مراحل نزدیک به انتخابات به چشم می آید تا در ماه های دور از آن؛ چه آنگاه دولت در حوزه سیاست داخلی و انتخابات کمترین تحرک، برنامه مدون و عملیاتی را از خود تا کنون بروز و ظهور نداده است. (چون که با اولویت های دیگری در مواجهه است.)

7. برآورد واقعی انتخابات و کم و کیف آن مقوله ای است که در روزهای منتهی به انتخابات میسرتر است، چون پدیده افکار عمومی در ایران عمدتأ سیال و مبتنی بر واکنش سیاسی و هیجان احساسی جریان های برآمده از واکنش های تدریجی در لحظه ها به شمار می آید نه پدیده ای ملموس و مشهود و متکی بر نهادهای مدنی و مشارکت و رقابت نهادی شده سیاسی در این روزها است که می توان پیش بینی واقع گرایانه انتخاب و آرایش سیاسی مجلس آینده را تعیین و تبیین کرد.

روزهایی که معلوم شده مردم به چه چیز در انتخابات می اندیشند و چگونه می خواهند به آن خواسته های خود برسند و میدان کنشگری و سیاست ورزی آنان تا چه اندازه بالاست و در این میدان به چه زبانی از سیاست ورزی ، نقش آفرینی می شود؟

8. آینده قابل کشف نیست بلکه باید دید چگونه ساخته می شود. در فرهنگ عامه، آینده را از روش های تخیلی–فلسفی و یا تخیلی–علمی برای بیان رسم و امید ها و امکان ها و یا امتناع های سیاسی را می توان به میدان آورد اما در فرهنگ سیاسی ترجیح آن است که بر پایه مشاهده مبتنی بر مشارکت رفتار شود؛ بنابراین مشارکت مؤثر سیاسی در میانه میدان حضور شکل می گیرد نه در کنار آن.

9. انتخابات 24 خرداد، نگرانی مردم از آینده و رهایی از وضع موجود را برطرف کرد و افکار عمومی را به سوی انتخابی عقلانی سوق داد. تداوم این تجربه و زبان آوری سیاست به همین سیاق در انتخابات آینده مجلس هم ممکن و هم مطلوب است. جامعه متحول ایران بالاخص دیار مازندران ، خواست ها و مطالبات جدید دارد و در پی برآوردن آنها از راه های عقلانی است.

جامعه ایرانی و سرزمین تبرستان میلی به افراط و افراطی گری ندارد و بیشتر به کاربست عقل و تدبیر برای دور کردن مخاطرات مختلف از پیش روی خود علاقه مند است. نمایش شور انگیز و حضور خردمندانه مردم ساری در استقبال از اندیشه ها برنامه ها و منش های حسن روحانی در خرداد 92 در اجتماع مسجد جامع، مؤید، مبین و مصدق این مدعا است. در عالم واقع این تمایل و کشش را اصلاحات، اعتدال و گریز از تعصب و افراط می نامند. امروز اعتدال، مشخصه فرهنگ ایرانی–اسلامی است.

10. اعتدال به معنای عدول و محافظه کاری در برابر تحول و تغییر نیست. اعتدال مبتنی بر عدل یعنی شاخص ممتاز فرهنگ شیعی و عناصر مهم در هویت ایرانی و اسلامی است. کار بست شیعه هم در عرصه آفرینش، هم در عرصه رفتار فردی و هم در روابط اجتماعی ، معتقد به عدل است و این یعنی باور به برخورداری جهان از نظم و انضباط حکیمانه و لازمه آن، به کارگیری خرد انسان و بسط خردورزی است.

به این اعتبار انتخاب خردمندانه و گزینش واقع گرایانه، معقول و منطقی مردم در صحنه انتخابات آینده مجلس، دور از دسترس نیست و مسیر 24خرداد 92 در 7 اسفند 94 تداوم می یابد.

http://mazandmajles.ir/

نقدی بر تعصبات قومی در انتخابات                     


 مازند مجلس: نمی‌توان برای رسیدن به «جامعه‌ای مدرن» تفکراتی مدرن داشت اما در بروز رفتارهای اجتماعی، عملکردهای واپسگرایانه نشان داد. از سوی دیگر پیروی کردن از ارزش های قومی و قبیله‌ای در زمان انتخابات عملکردی واپسگرایانه و بازگشت به برهه‌ای از تاریخ است که جامعه مدنی ایران بیش از یک قرن درتلاش برای فاصله گرفتن از آن است و بر هیچ مبنای اصولی نیز استوار نیست

اختصاصی مازند مجلس: انتخابات و مراجعه به آراء عمومی به عنوان اولین سنگ بنای دموکراسی و راهبردی جهت نیل به توسعه پایدار انسانی و قانونمداری  است . در عصر حاضر به سبب رشد سریع فناوری و اطلاعات و بهم پیوستگی جوامع و دولت ها زمینه برای رشد همه جانبه ملت ها فراهم شده است. لازمه رشد همه جانبه یک کشور، توازن بین تمامی وجوه توسعه از قبیل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی می باشد و شرط توسعه اقتصادی-اجتماعی و گسترش رفاه همگانی، رشد و توسعه سیاسی بر مبنای مشارکت همگان در تعیین سرنوشت و فراهم آوردن شرایطی برای شکل گیری دولتی پاسخگو در جهت تامین رفاه عمومی است. اما این مشارکت وتصمیم گیری همیشه و در هر مکانی از روی درایت وانتخابِ فردی نمی باشد، بطوریکه وجود تعلقات قومی و پایبندی به نظام های طایفه ای و اعتقادات خاص ایدئولوژیک در بسیاری از جوامع ، تا حدودی توانسته بر تصمیم گیری های انتخاباتی تأثیر بگذارد وآن را به سمت رسیدن به یک انتخابِ جمعی بر پایه «هویت فرهنگی خاص» سوق دهد. 

تاریخ کشور ما پر از  کشمکش‌های قبیله ای و طایفه ای است و این وضعیت بر ذهنیت تاریخی و فرهنگ سیاسی ما اثر گذاشته است. تداوم این فرهنگ سیاسی  در بعضی از شهرها و مناطق معمولاً مانع تفکر، تحلیل و تصمیم گیری  درست سیاسی شده به طوری که نفع قبیله و طایفه و عشیره بر مصلحت جامعه و شهر برتری می‌یابد. این موضوع  در جریان بحث انتخابات نمایندگی مجلس شورای اسلامی، شورای شهر و یا گزینش‌ها و عزل و نصب‌های اداری با وضوح بیشتری آشکار می‌شود. ماهیت فعالیت های انتخاباتی در حوزه های انتخاباتی کلان شهرها، شهرهای بزرگ و کوچک متفاوت می باشد. در شهرهای بزرگ، نقش احزاب و جناح ها در جهت دهی فعالیت ها و برنامه های انتخاباتی از جمله تبلیغات نامزدها نقش محوری و کلیدی است.  رأی دهندگان در کلان شهرهایی نظیر تهران، اصفهان، مشهد و شیراز ، به برنامه ها و فهرست های معرفی شده توسط احزاب و جناح ها اقبال بیشتری نشان می‌دهند. بنابراین کاندیداهای مستقل و خارج از فهرست های انتخاباتی شانس بسیار کمی برای پیروزی داشته و دارند. اما بررسی رفتار رای دهندگان در حوزه های انتخاباتی دیگر نظیر شهرهای متوسط و کوچک نشان می دهد که رقابت‌های منطقه‌ای و قومی،  به دلیل جغرافیای سیاسی متفاوت، نقش مهمی در انتخابات و پیروزی نامزدها ایفا نموده، به طوری که عوامل مورد اشاره نقش احزاب و جناح ها را تحت الشعاع قرار داده است.

بی‌گمان انتخاب بر اساس چنین نگرشی مانع برگزیدن افراد توانمند و شایسته می شود و از رشد اندیشه‌های خلاق جلوگیری نموده و پیامدهای سیاسی مثل فساد اداری، کاهش همبستگی اجتماعی و تنزل سطح اعتماد ملی، از بین رفتن ارزشها و هنجارهای مثبت، قانون گریزی ، توزیع ناعادلانه منابع ثروت و پیامدهای فرهنگی- اجتماعی نظیر نقض حقوق شهروندی، ایجاد نزاعهای طایفه ای و پایین آمدن سطح تحمل افراد نسبت به یکدیگر و مشکلاتی از این دست را در پی دارد.

تنها راه مبارزه با پدیده های شومی همچون قبیله گرایی و طایفه گرایی تقویت احزاب و تشکل‌های مدنی است تا در سایه آن از پیامدها و آثار سوء چنین کنشگری های منفی سیاسی اجتناب نمود.  احزاب سیاسی با کارکردهایی از قبیل گسترش مشارکت سیاسی، ایجاد مشروعیت ویکپارچگی ملی، مدیریت منازعات، آموزش‌های سیاسی و ... می‌توانند در شکل دهی جامعه مدنی موثر واقع شوند. سیاستمداران و جامعه‌شناسان، حزب و تشکل‌های مدنی را یکی از نشانه های کشور توسعه یافته می‌دانند وجایگزین مناسبی برای طایفه گرایی معرفی می‌کنند. احزاب به دلیل نداشتن وابستگی قومی و قبیله ای برای گزینش افراد توانمند از هرگروه و قومی آزادند و می توانند افراد توانا و لایق را برای مسئولیت ها و نمایندگی مجلس انتخاب کنند . واضح است نمی‌توان برای رسیدن به «جامعه‌ای مدرن» تفکراتی مدرن داشت اما در بروز رفتارهای اجتماعی، عملکردهای واپسگرایانه نشان داد. از سوی دیگر پیروی کردن از ارزش های قومی و قبیله‌ای در زمان انتخابات عملکردی واپسگرایانه و بازگشت به برهه‌ای از تاریخ است که جامعه مدنی ایران بیش از یک قرن درتلاش برای فاصله گرفتن از آن است و بر هیچ مبنای اصولی نیز استوار نیست.

منبع: پایگاه اینترنتی مازند مجلس

چه عواملی موجب دلسردی مردم در انتخابات می‌شود؟ آسیب‌های انتخاباتی کدامند؟

در گفتگو با محمدعلی قمی اویلی کارشناس ارشد علوم سیاسی مطرح شد؛


اختصاصی مازند مجلس: ناتوانی مجریان در برگزاری سالم انتخابات، شعارهای آنچنانی نامزدها و عمل نکردن به آنها از مهمترین عواملی هستند که موجب دلسردی مردم از حضور در انتخابات می‌شود ضمن اینکه متاسفانه در کشور ما نه نامزدها می‌دانند در چه حیطه‌ای در انتخابات تبلیغات کنند و نه مردم می‌دانند از نمایندگان چه انتظاراتی داشته باشند که محقق نشدن آنها نیز موجب دلسردی مردم می‌شود

اختصاصی مازند مجلس: محمدعلی قمی اویلی در گفتگوی اختصاصی با مازندمجلس، درباره آسیب‌های انتخاباتی و عواملی که موجب دلسردی مردم در انتخابات می‌شوند، سخن گفت و با بیان اینکه در طول 4 دهه با برگزاری انتخابات شاهد اثرگذاری مردم در تعیین سرنوشت خود هستیم، اظهار کرد: انتخابات 3 ضلع دارد که اجرا و نظارت، یک ضلع آن و نامزدها و مردم دو ضلع دیگر آن را تشکیل می‌دهند.

 وی، با بیان اینکه نیاز است هر 3 ضلع انتخابات از قانون تمکین کنند، افزود: در قانون 25 فرایند برای برگزاری انتخابات به نحو مطلوب وجود دارد که رعایت نکردن آنها موجب دلسردی مردم می‌شود.

 کارشناس ارشد علوم سیاسی، تصریح کرد: به عنوان مثال تبلیغات زود هنگام نمایندگان یکی از موارد نقض قانون است، ضمن اینکه مردم نیز باید بدانند رای آنها در تعیین سرنوشت کشور تاثیرگذار است و در انتخاب افراد دقت کنند.

 قمی اویلی، ناتوانی مجریان در برگزاری سالم انتخابات، شعارهای آنچنانی نامزدها و عمل نکردن به آنها را از مهمترین عواملی دانست که موجب دلسردی مردم از حضور در انتخابات می‌شود ضمن اینکه متاسفانه در کشور ما نه نامزدها می‌دانند در چه حیطه‌ای در انتخابات تبلیغات کنند و نه مردم می‌دانند از نمایندگان چه انتظاراتی داشته باشند که محقق نشدن آنها نیز موجب دلسردی مردم می‌شود.

 فرماندار سابق نوشهر، افزود: نیاز است مجریان انتخابات در حوزه اطلاع‌رسانی و فرهنگ‌سازی انتخاباتی تلاش بیشتری کنند و نامزدها نیز دست از شعارهای تبلیغاتی و عوام‌فریبانه بپرهیزند.

 وی، با بیان اینکه ما جزو کشورهایی هستیم که بیشترین قوانین را وضع می‌کنیم، گفت: اما به دلیل عدم بررسی دقیق و کارشناسی شده به زودی مجبور به تغییر یا تکمیل مفاد قوانین وضع شده می‌شویم.

 

آسیب‌های انتخاباتی

 قمی اویلی، در ادامه به بحث آسیب‌های انتخاباتی پرداخت و بیان کرد: اولین آسیب عدم رصد و رفع چالش‌های پیش رو و احتمالی دربرگزاری انتخابات است بنابراین نیاز است مجریان مفاد قوانین اجرایی را از بر باشند.

 کارشناس علوم سیاسی، تبلیغات زود هنگام نامزدها فضای مجازی، تخریب نامزدهای رقیب از سوی برخی نامزدها و هواداران، و انتشار شایعات را از دیگر آسیب‌های این عرصه عنوان کرد.

 وی، با اشاره به هزینه میلیاردی برخی نامزدها در انتخابات، تصریح کرد: اینگونه بریز و بپاش‌ها با حقوق مزایای مجلس همخوانی و سازگاری ندارد و موجب کاهش اعتماد مردم به آنها و خدمات‌شان می‌شود.

 قمی اویلی، با بیان اینکه نگاه قومی و قبیله‌ای مردم در انتخاب نمایندگان، یکی دیگر از آسیب‌های انتخابات است، افزود: نیاز است مردم درباره وظایف و چارچوب اختیارات نامزدها و نمایندگان اطلاع کافی کسب کنند و فریب وعده‌های عمل نشدنی را نخورند.

منبع: www.mazandmajles.ir 


انتخابات پیش‌ِرو و ضرورت شفافیت هزینه‌های انتخاباتی

با آثار و گفتاری از: مرتضی الویری، علی عباسپور تهرانی

 روزنامه شرق در شماره 2470  سه شنبه 24 آذرماه 1394، در گزارشی با عنوان "انتخابات پیش‌ِرو
 و ضرورت شفافیت هزینه‌های انتخاباتی" به مقوله لزوم شفاف‌سازی هزینه‌های تبلیغات انتخاباتی پرداخت.

در این گزارش آمده است:

از هفته آینده به‌طور رسمی سوت انتخابات زده خواهد شد و نوبت ثبت‌نام کاندیداهای انتخابات مجلس شورای

 اسلامی و خبرگان رهبری فرا می‌رسد. این درحالی است که اگرچه طبق گفته مسئولان مربوطه در دولت،

تمامی مقدمات در نظر گرفته شده، هنوز بخش‌هایی هستند که چندان موردتوجه قرار نگرفته‌اند. از آنجمله

می‌توان به نظارت بر هزینه‌های انتخاباتی و شفافیت در این زمینه اشاره کرد.

آن‌طور‌که صاحب‌نظران معتقدند، نظارت بر هزینه‌های انتخاباتی کاندیداهای مستقل و افرادی که در ذیل یک

 فهرست قرار می‌گیرند، باید با تکیه بر قانونی جامع و عملی صورت گیرد و فقدان یک قانونکارآمد درراستای

 شفافیت منابع مالی هزینه‌های انتخاباتی باعث شده تا درباره این مهم تنها بهحرف‌زدن و اظهارنظر بسنده

شود. ضمن اینکه آنچه امروز ضرورتی غیرقابل انکار است، اینمسئله است که کاندیداهای انتخابات باید منشأ

و منابع مالی و مقدار ریال دریافتی خود را ازاسپانسر‌ها رسما و شفاف به نهادهای نظارتی و اجرائی انتخاباتی

 اعلام کنند تا این نهاد‌ها از کم‌ّ و کیف این موضوع آگاهی داشته باشند.

پول‌های تمیز یا کثیف؟

بحث شفافیت هزینه‌های انتخاباتی کاندیداها مدتی است که دغدغه کارگزاران اجرائی و البته اهالیسیاست در

کشور است. این مسئله چند ماه قبل به صورت شفاف هم از زبان وزیر کشور بیان شد وانتقادات تیز و تندی

را نصیب وی و دولت یازدهم کرد. اوایل اسفندماه سال قبل بود که رحمانی فضلیدر گردهمایی رؤسای پلیس

 مبارزه با مواد مخدر کل کشور به بیان مسائلی درباره ورود پول کثیف به چرخه انتخابات پرداخت. وی از

 ورود بخشی از پول‌های کثیف، ناشی از قاچاق مواد مخدر بهسیاست خبر داد و ورود این پول‌ها در چرخه

 انتخاباتی را سبب شکاف، اعمال نظر و اعمال قدرت توسط برخی افراد دانست و اعلام کرد، اگر دقت لازم را 

نداشته باشیم، ورود این پول‌ها توانایی آن را دارد که قدرت‌ها را نیز آلوده کند.

بعد از این بود که با ادامه جنجال‌ها بر سر این موضوع، وزیر دادگستری در گفت‌وگوی ویژه خبری با موضوع

«ورود پول‌های کثیف در انتخابات» شرکت کرد و ضمن تأیید آن گفت: «باید تکلیف هزینه‌های انتخابات از نظر 

قانون و مقررات، نوع نظارت و پیگیری روشن شود. در انتخابات گذشته، پول‌های زیادی خرج تبلیغات شده اما به

 دلیل نبودن روال قانونی، امکان نظارت نبوده است».ورود دو وزیر شاخص کابینه که از قضا یکی وزیر کشور

و دیگری هم وزیر کشور دولت اول اصولگرایان در زمان احمدی‌نژاد بود، در محافل سیاسی و رسانه‌ای، جریان‌ساز

 شد. تداوم بیان نظرات موافق و مخالف درباره احتمال ورود پول‌هایی با منشأ نامعلوم در انتخابات مجلس دهم،سبب

شد تا وزیر کشور به مجلس فراخوانده شود. اصولگرایان مجلس نهم که پس از ماجرای افشای کمک محمدرضا رحیمی

 به حدود ٢٠٠ نامزد انتخابات مجلس هشتم، با ابهاماتی نزد افکار عمومی مواجه شده بودند و برخی از آنها خود را در

مظان اتهام می‌دیدند، انتقاداتی را از رحمانی‌فضلی و رسانه‌هایی که به این مسئله می‌پرداختند مطرح کردند. آنها درباره این

 موضوع از وزیر کشور اصولگرای دولت روحانی توضیح خواستند. سرانجام وزیر کشوربرای پاسخ به سؤال نمایندگان

 مجبوربه حضور در صحن علنی شد. او استدلال کرد«افرادی که در قاچاق مواد مخدر دست دارند، نیازمند حمایت 

هستند، پس حمایت خود رااز تغییرات در قدرت یعنی انتخابات دنبال می‌کند».

پس از این اظهارات بود که هجمه‌ها بر سر وزیر بیش‌ازبیش افزایش پیدا کرد، به‌طوری‌ که وزیر مجبور شد

به‌خاطر این گفته‌های خود عذرخواهی کند. وی در آن زمان با بیان اینکه رسانه‌ها صحبت‌های او را تحریف کرده‌اند

 از تریبون مجلس عنوان کرد: «به نمایندگی از رسانه‌ها از نمایندگان مجلس عذرخواهی می‌کنم».

لایحه‌ای برای شفافیت

این مسئله مدتی مسکوت بود اما با نزدیک‌شدن به انتخابات و داغ‌شدن تنور تبلیغات افرادی که اسب خود را

برای حضور در رقابت‌های انتخاباتی مجلس، زودهنگام زین کرده بودند، بار دیگر این موضع مطرح شد.

 رئیس ستاد انتخابات کشور هم اعلام کرد بخشی از پول‌های قاچاق در انتخابات هزینه می‌شود. مقیمی

از تصویب لایحه‌ای در دولت درباره پول‌های کثیف خبر داد و گفت:«یکی از بندهای این لایحه این بود،

پول‌هایی را که از منابع حاصل از پول‌شویی، خلاف و مواد مخدر به دست می‌آید، نمی‌توان در انتخابات

 هزینه کرد. پول قاچاق مواد مخدر پس از ورود به بازار در بخش‌های مختلف از جمله انتخابات هزینه 

می‌شود؛ بنابراین، برای پیشگیریاز این امر، این لایحه در دولت به تصویب رسید».

به این ترتیب بود که بالاخره دولت یازدهم لایحه «شفاف‌سازی هزینه‌های تبلیغات انتخابات مجلس شورای

اسلامی، ریاست‌جمهوری و شوراهای شهر و روستا» را با قید دو فوریت به بهارستان ارائه کرد تا این

لایحه تبدیل به قانون و در انتخابات پیش روی مجلس عملیاتی شود. هرچند که دولت این لایحه را نه‌چندان

 به موقع و در دقیقه ٩٠ در سال انتخابات مجلس به مجلس ارائه کرد و همین هم از دولت جای سؤال

و تعجب دارد اما با همین منوال، این مجلسیان بودند کهبا دو فوریت آنچه نیاز به دو‌سوم آرای نمایندگان

داشت، موافقت نکردند. از مجموع ٢٠٥ نماینده حاضر در مجلس، این لایحه ١٠٤ رأی موافق، ٦٨ رأی

مخالف و ٩ رأی ممتنع کسب کرد که حد نصاب لازم یعنی دو‌سوم آرا را به دست نیاورد. در ادامه ١٦٢ 

نماینده به یک فوریت آن رأی مثبت، ١٤ نفر رأی مخالف و دو نماینده هم رأی ممتنع دادند.

 لایحه شفاف‌سازی هزینه‌های انتخابات که بر مبنای مطالعات تطبیقی در هشت کشور جهان انجام گرفته

 است با توجه به سوابق در وزارت کشور و آسیب‌شناسی‌های انتخاباتی تهیه شده است و ازظرفیت دستگاه‌های

مختلف و نظرات کارشناسی وزارت اطلاعات و وزارت امور خارجه و بانک مرکزی استفاده شده است.

با این حال اما مجلس در نهایت به یک فوریت این لایحه رأی داد و آن‌ طور که ابراهیم نکو نماینده رباط‌کریم

 گفت:«با توجه به اینکه مجلس از هفته آینده وارد بررسی بودجه و برنامه ششم خواهد شد که زمان قابل‌توجهی

را به خود اختصاص می​‌دهد، بعید به نظرمی‌رسد که این لایحه به انتخابات مجلس دهم برسد».

در این شرایط بار دیگر بحث درباره ورود پول‌های آلوده به انتخابات مجلس، با توجه به احتمال عدم تصویب

قانون شفافیت هزینه​‌های انتخاباتی مطرح شد. به‌این‌ترتیب در این میان اگرچه مجلس به کم‌کاری دراین‌زمینه

متهم است، پیکان اصلی انتقاد به سوی دولت است که با توجه به نوع تعاملی که مجلس با این نهاد داشته است،

چرا زودتر از اینها دست به کار ارسال این لایحه نشد. درعین‌حال برخی صاحب‌نظران هم قانون انتخاباتی فعلی

را دارای بندهای شفافی درباره تخلفات انتخاباتی می‌دانند که اگر به درستی و به شکل کامل اجرا شوند

می‌توان انتخابات را در حد و اندازه قانونی و مطمئن برگزار کرد.

شفافیت؛ شرط لازم

فعالان سیاسی هم نظرات مختلفی در این‌باره دارند. به‌عنوان نمونه حسین کنعانی‌مقدم، دبیر کل حزب سبز

و از اصولگرایان میانه‌رو می‌گوید: «به‌نظر می‌رسد لایحه شفاف‌سازی هزینه‌های انتخاباتی دیر تهیه

شده است. ما از این ناحیه صدمات بسیاری متحمل شده‌ایم. بارها در نشست‌هایی که با شورای نگهبان

 داشتیم، اعلام شد که باید سازوکاری از طریق این شورا برای این منظور ابلاغ شود تا مأخذ هزینه‌های

 انتخاباتی کاملا مشخص باشد و اینکه چگونه هزینه شده است و اگر این هزینه‌ها از طریق رانت‌های

 سیاسی و اقتصادی تهیه شده باید جلوی آن گرفته شود. رأی پاک هدف نهایی انتخابات است وهمان‌طور

 که رهبر معظم انقلاب نیز بارها تأکید داشته‌اند، رأی مردم حق‌الناس است. در دنیا سازوکارهای خیلی شفاف

 و مشخصی در این زمینه وجود دارد و سال‌هاست در آمریکا، انگلستان وحتی کشورهای شرقی به آن عمل

می‌شود که باید منابع درآمدی، هزینه‌ها و جاهایی که از آن کمک دریافت می‌کنند از جمله کمپین‌ها و حتی

 تظاهراتی که برگزار می‌کنند، از سوی داوطلبان انتخابات ریاست‌جمهوری، مجلس و مراکز مختلف کاملا

مشخص باشد. در آمریکا سال‌هاست درباره کمپین‌های ریاست‌جمهوری که عمدتا صهیونیست‌ها برای کمک به

 نامزدها برگزار می‌کنند، نظارت می‌شود و درخیلی از موارد در ایالت‌های مختلف علیه چنین اقداماتی از طریق

 دادگستری آمریکا اقدام شده و حتی برخی را تا مرحله رد صلاحیت پیش برده است. البته هنوز این کمپین‌ها در 

زمان‌های انتخابات درآمریکا انجام می‌شود و مخالف این هستند که قدرت‌های اقتصادی رأی مردم را به اسم حمایت 

از یک نامزد مشخص با هزینه‌های کلان عملا خریداری کنند. در برخی کشورهای دنیا بعضی از شرکت‌های 

خصوصی حق دارند درصدی از درآمدهای خود را که سود این شرکت‌هاست برای بحث‌هایانتخاباتی، خیریه‌ها

و کمک‌های مردمی هزینه کنند اما قانونمند، شفاف و در حساب‌ها مشخص است».صادق زیباکلام، استاد

دانشگاه نیز در گفت‌وگو با «ندای ایرانیان» گفت: «شاید نمایندگان می‌خواهند تغییراتی در جزئیات این

لایحه اعمال کنند. اما با این اقدام نمایندگان زمان بررسی این لایحه درصحن علنی مجلس به تعویق می‌افتد

 و مدت‌زمان زیادی می‌گذرد تا بار دیگر در صحن علنی در دستور کار نمایندگان قرار بگیرد و باز هم به

 نفع نمایندگانی می‌شود که می‌خواهند کاندیدای انتخابات شوند».

کمال‌الدین پیرمؤذن، نماینده مجلس نیز می‌گوید: «اگر در طرح دوباره این لایحه در صحن مجلس تأخیر

 زیادی صورت بگیرد، بدون تردید مطمئن هستم که مجلس از سوی فعالان سیاسی در موضع اتهام قرار می‌گیرد

 و لطمه‌های فراوانی به اعتماد مردم برای شرکت در انتخابات اسفندماه وارد می‌کند».

طرح این لایحه در روز دوشنبه در صحن علنی مجلس حواشی هم برای خود داشته است. برای نمونه محمد

 قسیم عثمانی در نطق خود در صحن علنی مجلس گفت که «رسالت اصلی این طرح جلوگیری از ورود پول‌های

کثیف به انتخابات است و گفت که پول‌های کثیف از ماه‌ها قبل برای انتخابات در حال هزینه شدن است».

در همین رابطه علیرضا محجوب نماینده مجلس در رابطه با حواشی به رأی‌گذاشتن این لایحه در صحن علنی

 مجلس با اشاره به اینکه «در صحن علنی مجلس ما بسیار تلاش کردیم تا دو فوریت این لایحه رأی بیاورد

اما متأسفانه تنها با یک فوریت تصویب شد».

نارضایتی خود را بیان کرد. چنین است که می‌توان گفت در شرایطی که یکی از دغدغه‌های سیاست‌مداران

 و مردم هزینه‌های‌ میلیاردی در انتخابات مختلف و چگونگی کسب آنهاست، دیرارائه‌شدن این لایحه از یک‌سو

 و ‌نحوه ساز و کار اجرائی آن از سوی دیگر که در صورت تأیید، مجلس چگونه نامزدهای بی‌شمار این

 انتخابات را می‌خواهد در این فرصت کم غربالگری کند، سؤال‌هایی است که هم چنان همه اذهان به دنبال

پاسخ آنهاست و البته هنوز جوابی هم نیافته است.

منبع: : www.sharghdaily.ir

چه کسانی شایسته نمایندگی مردم در مجلس اند؟

مجلس جای نماینده هاست یا نماینده نماها!

صادقعلی رنجبر/عضو هیئت علمی دانشگاه

خزرتیترخبر:دغدغه ای که این روزها ذهن فرهیختگان و دلسوزان جامعه ی ما را با خود درگیر کرده است، اینکه در این آشفته بازار کاندیداهای رنگ و وارنگ، چه کسانی قرار است بر کرسی سبز نمایندگی مجلس شورای اسلامی تکیه بزنند و به عبارتی قرار است تعیین سرنوشت یک ملت در متن حوادث بزرگ آینده به دست چه کسانی سپرده شود؟

شیب تند ورود افراد ریز و درشت به رقابت های غیررسمی انتخاباتی و شروع دوباره وعده های آنچنانی و ادعاهای هیجانی که طبعاً با بالابردن انتظارات همگانی و امیدواری های ناگهانی برخی از اقشار جامعه همراه خواهد بود، ضرورت پردازش به این سؤال را که چه کسانی دارای شایستگی لازم برای ورود به مجلس شورای اسلامی اند را مضاعف و دوچندان خواهد کرد.

رزومه های ساختگی و روتوش شده، حضورهای مصنوعی و نخ نما شده، ادعاهای واهی و بی اعتبار شده، عکس های لوکس و خنده های فیکس و برخوردهای ریلکس و همه ژست ها و پرستیژهای انتخاباتی به همراه فیگورهای بازیگری، تهدیدی است که احتمال موفقیت و یا برحسته سازی نااهلان و نامحرمان را افزایش داده و در این میان کسانی که صالح تر و راستگوترند، به همراه مردمی که دنبال همین جور نماینده های متعهد هستند، زیان دیده های اصلی چنین انتخاباتی خواهند بود.

نگرانی ما از آنجایی بیشتر می شود که در میان نامزدها که البته هنوز ثبت نام نکرده و تعیین صلاحیت و احراز صلاحیت نشده اند، افرادی حضور دارند که موجب بهت افکار عمومی اند و معلوم نیست که آنها برای نامزدی مجلس آمده اند یا اینکه جویای نام اند و می خواهند خودشان را زبانزد کنند تا در مسئولیت های کلیدی استان و شهرستان بکار گرفته شوند و یا ....  به هر حال و به فرض محال در صورت پیروزی، آیا چنین افرادی در مجلس، نماینده خواهند بود یا نماینده نماهایی که بجای انجام وظایف خطیر نمایندگی، دنبال حاشیه های خاص اند؟

وقتی به سیاهه نامزدهای احتمالی که البته این روزها دیگر می توان گفت که نامزدهای قطعی اند، نظر می اندازیم، متأسفانه به استثناء توانمندها و افراد اصلح، شاهد حضور عده ای با مختصات ذیل نیز می باشیم که قطعاً یا فاقد صلاحیت اند و یا صلاحیت چندانی برای چنین اعتمادی ندارند:

1-کسانی که در هیچ مسئولیت اجرایی قابل اعتنایی در سطح استان و یا شهرستان، سابقه تجلی و تبلور ندارند.

2-کسانی که هیچ کار برجسته و راهگشایی در پیشینه مسئولیت های قبلی خود نداشته و با هزار اگر و اما کنار گذاشته شده و یا کنار رفته اند.

3-کسانی که در ادوار گذشته نمایندگی از سوی مردم، کار بزرگی برای مردم انجام نداده و کمتر پاسخگوی تماس ها و تقاضاهای مردم بوده اند.

4-کسانی که باندباز و باندسازند و مدیریت باندی داشته و فقط برای اقوام و عده ای از همپالکی های خود فایده مند بوده و گرایش همگانی جهت کمک به همه اقشار مردم ندارند.

5-کسانی که توجه غالب آنها به زادگاه و نهایتاً مناطق زادگاهی آنها بوده و به مابقی نقاط حوزه کاری خود توجه مثبت و قابل ملاحظه ای نداشته اند.

6-کسانی که دغدغه آنها مردم نبوده و عمدتاً وامدار آنانی هستند که برای موفقیت آنها سرمایه گذاری کرده و به محض انتخاب آنها در تکاپوی بازپس گیری سیری ناپذیر سرمایه گذاری های خویش اند.

7-کسانی که با الفبای نمایندگی آشنا نیستند و سواد دانشگاهی و تجربی آنها قابل بکارگیری و انطباق با هیچیک از کمیسیون های تخصصی مجلس شورای اسلامی نیست.

8-کسانی که در قد و قواره نمایندگی مردم و یا استقرار در کرسی های مجلس شورای اسلامی نبوده و تحلیل درستی از اقتصاد و فرهنگ و دیپلماسی و غیره ندارند.

9-کسانی که با مردم و افکار عمومی میانه ای نداشته و برای موفقیت خود، بنا را بر دروغ و دادن وعده های واهی گذاشته و هدفشان خدمت به مردم نیست و فقط به دنبال شکار فرصت های شخصی اند.

10-کسانی که ادبیات نمایندگی نداشته و مجلس را با نهادهای دون پایه تر اشتباه گرفته و نمی دانند که قصد تکیه زدن بر چه جایگاهی را دارند، فلذا نمایندگی را با بقالی های قدیم اشتباه گرفته اند.

11-کسانی که سوار بر مرکب تخلفات انتخاباتی و دوز و کلک های غیرقانونی پای به رقابت های زودهنگام گذاشته و می خواهند با قانون شکنی و هنجارگریزی، به بالاترین نهاد قانون گذاری کشور راه یابند.

12- کسانی که دنبال تخریب وجهه ی رقبا و ترور شخصیت همه آنانی هستند که احتمالاً موقعیت، محبوبیت، اعتبار و آرای احتمالی آنها را مانع موفقیت خویش می دانند.

13-کسانی که رقابت را با خصومت اشتباه گرفته و با دشمن پنداری رقبا، فضای سالم انتخاباتی را به هم ریخته و افکار عمومی را مسئله دار نموده و با تشنج آفرینی دنبال پیروزی اند.

14-کسانی که دنبال رأی خریدن و معامله های پشت پرده با باج خورها و کاسبان انتخاباتی اند و گاهی موجب ایجاد تردید در افکار عمومی برای ارزیابی صحت و سقم انتخاباتی می شوند.

15-کسانی که لاقید عمل کرده و برای موفقیت حتی از اصول عدول نموده و شرعیات و مسلّمات اسلامی، انقلابی، ولایی و قانونی را رعایت نکرده، یا کتمان می کنند و یا از آنها با تسامح و تساهل می گذرند.

16-کسانی که رشد مالی و رشدهای سیاسی و اداری مشکوک و غیرمتعارفی داشته و معلوم نیست که چگونه از صفر گذشته به صد امروز رسیده اند و به اصطلاح چگونه یک شبه ره صد ساله را طی کرده اند؟

17-کسانی که بدون ارائه هیچ برنامه ی مشخصی وارد این رقابت ها شده و با طرح کلی مسائل، فقط در پی ایجاد جاذبه های ظاهری بوده و شعارمحورند و عملاً هیچ راهکاری برای حل مشکلات مطروحه ندارند.

18-کسانی که روحیه خدماتی نداشته و کرسی های خدمت به مردم در مجلس را با کرسی های قدرت اشتباه گرفته و بیش از آنکه در فکر خدمت به مردم باشند، در اندیشه ریاست و استیلای بر مردم اند.

19-کسانی که جسارت لازم و قدرت لابی گری و مطالبه گری حقوق مردم را از صاحبان قدرت نداشته و همیشه سرشان بی کلاه می ماند و در این میان موکلین آنها باید متحمل محرومیت ناخواسته شوند.

20-کسانی که فقط سال برگزاری انتخابات و یا حتی شش ماهه پایانی در مردم و مجالس مردم دیده می شوند و قبل از آن و یا بعد از انتخابات اثری از آنان دیده نشده و حتی نمی توان ردّ پای آنها را هم پیدا کرد.

علیهذا نظر به اینکه نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی و کلاً نقش آفرینی پارلمانی، از وظایف خطیر و از مسئولیت های درشت جامعه تلقی می شود و سایز جامه ی نمایندگی نیز بزرگ است.

 باید متذکر شویم که مجلس جای آدمهای کوتوله، غیراستاندارد، نابلد، ناصالح، ناآشنا، ناپخته، میدان ندیده، باران ندیده، آفتاب ندیده، بحران ندیده، سختی دوران ندیده، تازه کار، تازه فارغ التحصیل، تازه به دوران رسیده، نازک نارنجی، قهر کن، گوشه گیر، خسته ها، دلسردها و دلگیرها نیست، بلکه مجلس شورای اسلامی جای تیزبین ها و پیگیرهاست.

کسی که می خواهد وارد بالاترین نهاد مدنی و مردمی نظام مقدس جمهوری اسلامی یعنی مجلس شورای اسلامی بشود که در رأس همه امور مهمه کشور و عصاره ی فضائل یک ملت است.

 باید صلاحیت و شایستگی دو جانبه یعنی هم در بعد تعهد شامل التنزام های عملی و فکری ولایی و قانونی و غیره و هم در بعد تخصص دارای شاخص های لازم از جمله سابقه تحصیلات تخصصی و رشد همه جانبه نردبانی و پلکانی داشته و تجربه های مدیریتی لازم را در پیشینه ی خود ذخیره کرده باشد و نمایندگی جای کسب تجربه و مهارت آموزی نیست، بلکه قطع یقین اینجا فینال همه مهارت های مقدماتی و محل ابراز مهارت های نهایی آن هم با مدل بین المللی است.

فلذا قبل از آنکه شورای محترم نگهبان در فرایند نظارت استصوابی و در دو فیلتر تعیین صلاحیت به غربال ناصالحان بپردازد و یا اینکه مردم ما با انتخاب اصلح، عملاً پشتکرد ضایع کننده ای را متوجه افراد کوتوله نمایند، بسیار شایسته است تا کسانی که طبق معیارهای فوق و دهها معیار سنجشی دیگر، شایستگی حضور در رقابت های انتخاباتی و ورود احتمالی به مجلس شورای اسلامی را ندارند، خیلی زودتر از آنکه دیر شود، از گردونه رقابت ها کنار بکشند و مردم را بیش از این به زحمت نیاندازند.

مجلس شورای اسلامی جای افراد اصلح است و در آن دو مؤلفه تخصص و تعهد که ترجمان توانایی و شایستگی است، همواره باید ملحوظ باشد و نباید کسانی به مجلس راه پیدا کنند که هیئت رئیسه برای تعیین کمیسیون تخصصی آنها، از بس که به درد هیچ کمیسیونی نمی خورند، نهایتاً متوسل به قرعه کشی شود تا در عمل اعلام شود که چنین نماینده ای، تحمیلی است و فقط باید چهار سال تحمل شود.

در پایان به تناسب ضرورت صراحت کلام باید متذکر شد که در فرایند احراز صلاحیت نامزدها که به مراتب فرایندی فراتر از مرحله تعیین صلاحیت آنهاست، قطعاً مدارک دانشگاهی، سوابق اشتغال کارشناسانه، سوابق مسئولیت، سابقه نامزدی و رأی های قابل ملاحظه، سابقه نمایندگی مردم در شوراهای اسلامی و یا در ادوار همین مجلس شورای اسلامی، زمانی ملاک قرار می گیرد که اینگونه نامزدها در مناصب مذکور، پیشینه ی موفقی از خود بجا گذاشته باشند، وگرنه اگر کسی در این سوابق نیز نتوانسته باشد، نمره قابل قبولی گرفته باشد، باز هم مصداق همان ناشایستگی است و حتماً باید در چرخه تجدیدنظر مردم، دوباره مورد ارزیابی عملکردی و برنامه ای قرار بگیرد.

منبع: khazarkhabar.com

نظارت بر انتخابات


از جمله وظایفی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برای شورای نگهبان در نظر گرفته شده است، نظارت بر انتخابات می باشد. در مورد نظارت شورای نگهبان بر انتخابات، مطالب مهمی وجود دارد که در این قسمت بررسی می شود.

مفهوم نظارت و ارکان آن

«نظارت» در لغت به معنای «مراقبت کردن» و «تحت نظر گرفتن» است. در لغت­نامه­ها تعابیر متنوعی برای بیان مفهوم این واژه دیده می­شود که همگی به معانی ذکر شده بر می­گردند. در معنای لغوی این کلمه ابهامی وجود ندارد، اما در مورد تعریف اصطلاحی آن، عالمان هر علم، تعریفی متناسب با همان علم بیان کرده­اند. از نظر حقوقی، مقصود از نظارت بر انتخابات، مجموعه عملیاتی است که نهاد ناظر انجام می­دهد تا از اجرای دقیق و صحیح قانون و سلامت انتخابات اطمینان حاصل نماید. 

برای نظارت، ارکان یا عناصری قابل تصور است. این ارکان که همواره وجود دارد عبارت است از «نظارت­کننده»، «نظارت­شونده» و «موضوع نظارت». مثلاً در جمله «شورای نگهبان بر برگزاری انتخابات نظارت می­کند»، شورای نگهبان رکنِ ناظر است؛ نظارت­شونده در این مورد، مجری انتخابات (یعنی وزارت کشور) است و موضوع نظارت، برگزاری انتخابات می‌باشد.

ضرورت نظارت بر انتخابات

فلسفة نظارت بر انتخابات، پیشگیری از رقابت ناسالم بین داوطلبان و نیز جلوگیری از تخلفات و خطاهای برگزارکنندة انتخابات و صیانت از آرای مردم است. هر جا که تخلّف، تقلّب و خطای مجری قانون، محتمل باشد، نظارت بر اجرا نیز موضوعیت پیدا می­کند. به عنوان مثال، در باب وقف، شخصی به عنوان «متولّی»، عهده­دار وظیفة نگهداری از موقوفه است. شخص دیگری نیز به عنوان «ناظر» تعیین می­شود تا بر کار متولّی نظارت کند. در مورد وصیت نیز چنین است. وصیت­کننده برای حصول اطمینان از اجرای صحیح و دقیق وصیت­نامه، یک نفر را به عنوان ناظر تعیین می­کند.

در حقوق عمومی نیز مسئله نظارت اهمیت زیادی دارد. قانون اساسی برای قوای سه ­گانة کشور نظارت لازم را پیش ­بینی کرده است؛ مجلس شورای اسلامی از طریق دیوان محاسبات بر قوای دیگر نظارت مالی می­کند. قوة قضاییه نیز از طریق سازمان بازرسی کل کشور بر قوای دیگر نظارت می­کند. با وجود این که وظایف هر یک از قوای سه گانه در قانون به روشنی بیان شده است، لکن این مسئله، اهمیت نظارت را بر اقدامات آنان منتفی نساخته است و قانون برای ایجاد تعادل و موازنه در قدرت و پیشگیری از سوء استفاده یا خطاهای احتمالی، نظارت را مطرح نموده است. این در حالی است که قوای سه­گانة کشور مستقل از یکدیگر هستند. نفی نظارت بر اجرای قانون، به معنای نفی احتمال تخلف، تقلب و خطای در اجرا است. آیا هیچ فرد عاقلی می­تواند احتمال این امور را نفی نماید؟

مرجع نظارت بر انتخابات

نظام جمهوری اسلامی ایران بر مبنای آرای عمومی و انتخابات اداره می­شود. اصل 6 قانون اساسی می­گوید:

«در جمهوری‏ اسلامی‏ ایران،‏ امور کشور باید به‏ اتکاء آراء عمومی‏ اداره‏ شود، از راه‏ انتخابات‏: انتخاب‏ رئیس‏ جمهور، نمایندگان‏ مجلس‏ شورای‏ اسلامی‏، اعضای‏ شوراها و نظایر این­ها، یا از راه‏ همه ‏­پرسی‏ در مواردی‏ که‏ در اصول‏ دیگر این‏ قانون‏ معین‏ می‏­گردد».

بدین ترتیب، ما در جمهوری اسلامی ایران به طور مداوم شاهد برگزاری انتخابات هستیم و مردم با حضور بر سر صندوق­های رأی، کارگزاران حکومتی را بر می­گزینند. قانون اساسی لازم دیده است که برای برگزاری صحیح انتخابات و صیانت از آرای مردم، بر امر برگزاری انتخابات نظارت شود. اما نظارت بر انتخابات بر عهده کدام مرجع است؟ در این خصوص اصل 99 قانون اساسی می­گوید:

«شورای‏ نگهبان‏ نظارت‏ بر انتخابات‏ مجلس‏ خبرگان‏ رهبری‏، ریاست‏ جمهوری‏، مجلس‏ شورای‏ اسلامی‏ و مراجعه‏ به‏ آراء عمومی‏ و همه‏­ پرسی‏ را بر عهده‏ دارد.»

با توجه به این اصل، نظارت بر انتخابات به طور کلی در صلاحیت شورای نگهبان است. به جز در مورد انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا که قانون اساسی نظارت بر آن را به شورای نگهبان محوّل نکرده است. اصل 100 قانون اساسی، در رابطه با انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا می­گوید: «... شرایط انتخاب‏­ کنندگان‏ و انتخاب ‏شوندگان‏ و حدود وظایف‏ و اختیارات‏ و نحوه‏ انتخاب‏ و نظارت‏ شوراهای‏ مذکور و سلسله مراتب آن­ها را ... قانون‏ معین‏ می‏­کند.» مقصود از قانون در این اصل، قانون عادی مصوب مجلس شورای اسلامی است.

ماهیت نظارت شورای نگهبان

پس از آن که معلوم شد نظارت بر انتخابات با شورای نگهبان است، اینک لازم است ماهیت این نظارت بیان شود. قانون اساسی در اصل 99 که پیش از این ذکر شد، صرفاً ناظر بر انتخابات را معرفی کرده و از بیان ماهیت نظارت وی خودداری کرده است. بنابراین، باید برای پاسخ به پرسش فوق، به نظریات تفسیری شورای نگهبان یا قوانین عادی راجع به نظارت بر انتخابات مراجعه کنیم. خوشبختانه در مورد این پرسش، هم نظریه تفسیری از شورای نگهبان وجود دارد و هم قانون عادی، نوع نظارت را بیان نموده است. نخست نظریه تفسیری و سپس قانون عادی را راجع به ماهیت نظارت شورای نگهبان ذکر خواهیم کرد.

نظریه تفسیری شورای نگهبان

هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات از شورای نگهبان به عنوان مرجع رسمی تفسیر قانون اساسی، تفسیر اصل 99 را درخواست نموده و شورای نگهبان نیز متعاقب آن اقدام به تفسیر اصل فوق نموده است. در زیر متن استفساریه و پاسخ رسمی شورای نگهبان ذکر می­شود:

استفساریه: «نظر به این‏که امر انتخابات از امور مهمه کشور است و امت اسلامی با رشد انقلابی در تمام دوره‏های اخذ رأی به نحو چشمگیر در انتخابات شرکت نموده‏اند و مِنْ‏بعد نیز باید به نحوی عمل شود که حضور آزادانه مردم همچنان محفوظ بماند و این امر مستلزم نظارت شورای نگهبان است تا در تمام جهات، رعایت بی‏طرفی کامل معمول گردد و در این خصوص در کیفیت اجرا و نظارت، گاهی شائبه تداخل مطرح می‏گردد، بنا به مراتب استدعا دارد، نظر تفسیری آن شورای محترم را در مورد مدلول اصل نود و نه قانون اساسی اعلام فرمایند».

نظریه تفسیری شورای نگهبان: «نظارت مذکور در اصل 99 قانون اساسی استصوابی است و شامل تمام مراحل اجرایی انتخابات از جمله تأیید و رد صلاحیت کاندیداها می‏شود.»

بر اساس این تفسیر، نظارت شورای نگهبان بر انتخابات «استصوابی» است؛ یعنی نظارتی کامل و گسترده که شامل تمام مراحل انتخابات خواهد شد. این نظریه چون از سوی مرجع رسمی تفسیر قانون اساسی بیان شده است، یک تفسیر قانونی بوده و در حال حاضر نیز همین نوع نظارت اعمال می­شود.

ماهیت نظارت در قوانین عادی

در ماده 3 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی مصوب7/9/1378 راجع به ماهیت نظارت شورای نگهبان بر انتخابات چنین آمده است:

«نظارت بر انتخابات مجلس شورای اسلامی، به عهده شورای نگهبان می‏باشد. این نظارت استصوابی و عام و در تمام مراحل در کلیة امور مربوط به انتخابات جاری است.».

مادة 8 قانون انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران مصوب 5/4/1386 نیز در این زمینه مقرر می­دارد: «نظارت بر انتخابات ریاست جمهوری به عهدة شورای نگهبان می­باشد. این نظارت عام و در تمام مراحل و در کلیة امور مربوط به انتخابات جاری است.»

بنابراین، با توجه به نظریه تفسیری شورای نگهبان و قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی، نظارت شورای نگهبان بر انتخابات، «استصوابی» است. نظارت استصوابی به نظارتی گفته می­شود که اقدامات مجری با تأیید و تصویب ناظر انجام می­شود، بدون این که ناظر بتواند پیشنهاددهنده و اقدام­کننده باشد.ناظر استصوابی مانند مجری یا متولّی است و در اخذ کلیه تصمیمات با وی شریک خواهد بود، جز این که در اجرای تصمیمات دخالتی نخواهد داشت. بدین ترتیب، در این نوع نظارت، ناظر در کلیه مراحل تصمیم­گیری حضور دارد و اقدامات انجام شده با تأیید وی نافذ خواهد بود. در مقابل نظارت استصوابی، «نظارت اطلاعی» قرار دارد که گاه از آن به «نظارت استطلاعی» یاد می­شود و آن به نظارتی گفته می­شود که اقدامات مجری قانون با اطلاع و آگاهی ناظر انجام می­شود، ولی لازم نیست که مجری قانون در اقدامات خود با ناظر مشورت کند و تأیید و تصویب او را پیش از اجرا یا پس از آن کسب نماید. در این نوع نظارت، هرگاه ناظر به مواردی از نقض قانون برخورد کند، در مرحله نخست به مجری تذکر می دهد و اگر تذکر فایده نکرد، می­تواند به مراجع مسئول (مانند دادگاه) مراجعه نماید. در مقایسه این دو نوع نظارت، نظارت استصوابی یک نظارت کامل محسوب می­شود.

 نحوه نظارت

شورای نگهبان نظارت خود بر انتخابات را از طریق هیئت­ های نظارت اعمال می­کند. در این قسمت به طور مختصر هیئت­ های نظارت و انواع آن بیان می­شود. 

تردیدی نیست که یک نظارت عام، گسترده و جاری در کلیه امور مربوط به انتخابات، مستلزم ابزارها و نیروهایی است. نهاد شورای نگهبان مرکب از دوازده عضو است و روشن است که آنان قادر نیستند در انتخاباتی مثل انتخابات مجلس شورای اسلامی، بر تمامی حوزه‏های انتخابیه نظارت داشته باشند. از این رو، قانون به این نهاد اجازه داده است که هیئت­هایی را برای نظارت راه‏اندازی نماید. این هیئت­ها در انتخابات مجلس شورای اسلامی و بر اساس قانون نظارت شورای نگهبان بر انتخابات مجلس شورای اسلامی مصوب 5/9/1365 بر سه نوع هستند: 

الف. هیئت مرکزی نظارت؛ ماده 1 قانون مذکور می‏گوید: «پیش از شروع انتخابات، از سوی شورای نگهبان پنج نفر از افراد مسلمان و مطلع و مورد اعتماد (به عنوان هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات) با اکثریت آرا انتخاب و به وزارت کشور معرفی می‏شوند.»

ب. هیئت­های استانی نظارت؛ ماده 5 قانون مذکور مقرر می‏دارد: «هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات باید در هر استان، هیئتی مرکب از پنج نفر با شرایط مذکور در مواد 1 و 2 جهت نظارت بر انتخابات آن استان تعیین کند ...».

ج. هیئت­های نظارت حوزه‏ای (حوزه انتخاباتی)؛ ماده 6 همین قانون می‏گوید: «هیئت نظارت استان با موافقت هیئت مرکزی باید برای هر حوزه انتخابیه هیئتی مرکب از سه نفر با شرایط مذکور در مواد 1 و 2 جهت نظارت بر انتخابات حوزه مربوطه تعیین کند». در ماده 7 این قانون نیز مقرر شده که هیئت­های سه نفره مزبور، افرادی را جهت نظارت بر حوزه‏های فرعی انتخاب کنند. بدین ترتیب، در تمام مدتی که انتخابات برگزار می‏شود، هیئت مرکزی نظارت، هیئت­های پنج نفره استان­ها و هیئت­های سه نفره حوزه‏های انتخابیه بر کیفیت انتخابات نظارت کامل دارند.

قانون نظارت شورای نگهبان بر انتخابات ریاست جمهوری مصوب 9/4/1364 ترکیب هیئت­ های نظارت بر انتخابات را در مواد 2 و 5 به شرح زیر مقرر کرده است: 

«شورای نگهبان قبل از شروع انتخابات، دو نفر از اعضای خود و پنج نفر از افراد مسلمان و مطلع و مورد اعتماد دارای حُسن سابقه را با اکثریت مطلق آرای اعضای شورای نگهبان به عنوان هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات ریاست جمهوری و سه نفر به عنوان عضو علی­البدل انتخاب و به وزرات کشور معرفی می­نماید» .

«هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات باید برای هر شهرستان، ناظر یا ناظرین با شرایط مذکور در ماده 2 جهت نظارت بر انتخابات تعیین کند».

حیطه عملکرد هیئت نظارت یا به عبارت دیگر موضوعات مشمول نظارت شورای نگهبان در ماده 3 قانون نظارت شورای نگهبان بر انتخابات مجلس شورای اسلامی به شرح زیر است: 

«هیئت مرکزی نظارت بر کلیه مراحل و جریان­های انتخاباتی و اقدامات وزارت کشور در امر انتخابات و هیئت­های اجرایی و تشخیص صلاحیت نامزدهای نمایندگی و حُسن جریان انتخابات نظارت خواهد کرد».

در همین خصوص به بیانی مشابه، در ماده 4 قانون نظارت شورای نگهبان بر انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران تصریح شده است:

«هیئت مرکزی نظارت، بر کلیه مراحل انتخابات و جریان­های انتخاباتی و اقدامات وزارت کشور و هیئت­های اجرایی که در انتخابات مؤثر است و آنچه مربوط به صحت انتخابات می­شود، نظارت خواهد کرد».

بررسی صلاحیت داوطلبان انتخاباتی

یکی از موضوعات مربوط به نظارت بر صحت انتخابات، مسئله بررسی صلاحیت داوطلبان نمایندگی یا انتخاب شوندگان است. این موضوع، یکی از مهمترین مراحل هر انتخابات به شمار می­­رود. در مورد انتخابات مجلس شورای اسلامی، مجری انتخابات (وزارت کشور) به صلاحیت داوطلبان، رسیدگی می­نماید و شورای نگهبان نیز بر آن نظارت خواهد کرد. این مطلب در قوانین انتخاباتی و نظارتی به صراحت بیان شده است. در ماده 3 قانون نظارت شورای نگهبان بر انتخابات مجلس شورای اسلامی آمده است:

«هیئت مرکزی نظارت، بر کلیه مراحل و جریان‏های انتخاباتی و اقدامات وزارت کشور در امر انتخابات و هیئت‏های اجرایی و تشخیص صلاحیت نامزدهای نمایندگی و حُسن جریان انتخابات، نظارت خواهد کرد.»

در ماده 3 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی مصوب 7/9/1378 نیز آمده است:

«نظارت بر انتخابات مجلس به عهده شورای نگهبان می­باشد. این نظارت استصوابی و عام و در تمام مراحل در کلیه امور مربوط به انتخابات جاری است».

اما در مورد داوطلبان ریاست جمهوری و داوطلبان نمایندگی مجلس خبرگان رهبری، این ترتیب رعایت نمی­شود. بر اساس قانون اساسی، صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری، پیش از انتخابات رأساً توسط شورای نگهبان مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت. در بند (9) اصل 110 قانون اساسی آمده است:

«...‏ صلاحیت‏ داوطلبان‏ ریاست‏ جمهوری‏ از جهت‏ دارا بودن‏ شرایطی‏ که‏ در این‏ قانون‏ می‏­ آید، باید قبل‏ از انتخابات‏ به‏ تأیید شورای‏ نگهبان‏ ...‏ برسد.».

بر اساس این عبارت، شورای نگهبان بر امر بررسی صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری نظارت ندارد، بلکه خود به طور مستقیم به صلاحیت آنان رسیدگی می­نماید. در همین راستا، ماده 57 قانون انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران مصوب 5/4/1386 مقرر می­دارد: 

«شورای نگهبان ظرف پنج روز از تاریخ وصول مدارک داوطلبان به صلاحیت آنان رسیدگی و نظر خود را صورت­جلسه نموده و یک نسخه از آن را به وزارت کشور ارسال می­دارد.

تبصره- در موارد ضرورت بنا به تشخیص شورای نگهبان مدت مذکور در این ماده حداکثر تا پنج روز دیگر تمدید و به وزارت کشور اعلام می­گردد».

در خصوص بررسی صلاحیت داوطلبان نمایندگی مجلس خبرگان رهبری، قانون و آیین­نامه مجلس خبرگان رهبری تعیین تکلیف کرده است. در ماده 2 اولین آیین­نامة مجلس خبرگان رهبری که وفق اصل 108 قانون اساسی، توسط فقهای شورای نگهبان (در جلسه مورخه 10/7/1359) تهیه شده بود، برای داوطلبان مجلس خبرگان رهبری شرایطی ذکر شد. تبصره 1 این ماده، در مورد مرجع تشخیص صلاحیت داوطلبان بیان داشته بود:

«تشخیص واجد بودن شرایط با گواهی سه نفر از استادان معروف درس خارج حوزه­های علمیه می­باشد».

در قانون و آیین­نامه جدید مجلس خبرگان که به موجب اصل 108 قانون اساسی توسط خود آنان تهیه شده است، بررسی صلاحیت داوطلبان مجلس خبرگان به فقهای شورای نگهبان موکول شده است. در اصلاحیه مجلس خبرگان به جای متن فوق آمده است:

«مرجع تشخیص دارا بودن شرایط فوق، فقهای شورای نگهبان قانون اساسی می باشند.»


برّرسی مفهوم و ویژگی های «قانون»


بررسی مفهوم «قانون»

به طور کلّی، حقوقدانان، «قانون» را در دو معنای عام و خاص طبقه بندی کرده و با اندک تفاوتی در تعابیر و نحوة تقسیم بندی، عمدتاً وجه ممیز آن را در مرجع تصویب «قانون» قرار میدهند.

بر این اساس، قانون در معنای عام (صرفنظر از قانون اساسی)، به طور معمول در برابر عرف به کار میرود و منظور از آن، مجموعه مقرّراتی است که توسط یکی از مراجع ذیصلاح که اغلب در قانون اساسی تعیین می شوند، اعم از قوة مقنّنه یا رئیس کشور یا یکی از اعضای قوة مجریه به تصویب می رسد و دارای ضمانت اجرا و اعتبار اجرایی لازم است. قانون در این معنا، شامل تصویب نامه ها و آیین نامه های اجرایی قوة مجریه، احکام و فرامین رهبری، آراء وحدت رویة قضایی و... می شود. در مقابل، قانون به معنای خاص، به ضوابط و مقرّراتی گفته می شود که با تشریفات مقرّر در قانون اساسی، توسط مجلس شورای اسلامی وضع می شود یا از راه همه پرسی به طور مستقیم به تصویب می رسد.


ویژگی ها و خصوصیات ماهوی «قانون»

1- کلّی و عام بودن

 یکی از ویژگی های ماهوی قانون که تقریباً مورد اتّفاق حقوقدانان و صاحبنظرانی است که در این باره اظهارنظر کرده اند، ویژگی «عمومیت و کلّی بودن» آن است که بر اساس آن، مجالس قانونگذاری را به تعیین ضوابط کلّی و در عین حال، دقیق و اهمیت این ویژگی به حدّی است که برخی آن را محک عام الشمول محدود میکند. بازشناسی قانون از غیر قانون معرفی کرده اند. (جعفری ندوشن، 13 :1939ـ13) به همین دلیل برخی حقوقدانان نیز، آن را به عنوان وجه مشخِص برای تعریف نهاد قانونگذاری تعریف نمودهاند: «پارلمان به دستگاهی اطلاق میشود که کار ویژة آن وضع قانون یا قواعد کلّی و لازمالاجراست».

موکول کردن اجرای قانون به انتشار در روزنامه رسمی (مادة 1 قانون مدنی)، بر اساس فرض عمومی و کلّی بودن قانون است. همچنین، از لزوم تساوی مردم در برابر قوانین (اصل 23 قانون اساسی) و اصل حکومت قانون (اصل 83 قانون اساسی) نیز اساسی بودن ویژگی «کلّی و عام بودن» قوانین استنباط میشود؛ زیرا اگر قانون ناظر بر فرد معیّن باشد، یا حکمرانان ناگزیر از رعایت قواعد کلّی در رفتار خود نباشند، چگونه میتوان ادعا کرد که همة مردم در برابر قوانین، حقوق مساوی دارند یا بر آنها قانون حکومت میکند نه ارادة فرد. 


2- متضمّن حق و تکلیف بودن

 یکی دیگر از ویژگی های قانون، تبیین حقوق و تکالیف افراد جامعه، محدودة مجاز رفتاری شهروندان و به طور کلّی بایدها و نبایدهای زندگی در حوزة روابط اجتماعی است. اصولاًً لفظ قانون به یک سلسله حقوق و تکالیف گفته میشود (شعبانی، بیتا: 21) که نحوة رفتار افراد، سلوک فردی و اجتماعی آنان و مناسبات میان افراد را در جامعه مشخص می سازد. قانون در هر جامعه، متکفّل تنظیم روابط اجتماعی افراد جامعه است. بنابراین قواعد و احکامی که نظری به روابط اجتماعی نداشته و فقط به عنوان وظیفة عبادی لازم الرعایه باشد، مانند همة عبادات واجبه و نیز مسائل اخلاقی و مستحبّات و مکروهاتی که در اسلام وجود دارد و همچنین آداب و رسومی که مراعات آنها در عرف الزامی نیست، قانون محسوب نمی شود.


3- الزامی بودن

 یکی دیگر از خصایص و ویژگی های قانون که موجب بازشناسی آن از غیرقانون میشود، جنبة الزام آور بودن آن است. قواعد حقوقی و قوانین، اصولاًً به صورتی است که مخاطبان خود در جامعه را ملزم به اطاعت از خویش میکند و اساساً وضع قوانین در همین راستا صورت می پذیرد تا الزامی را برای شهروندان به وجود آورد و آنها را به اتیان مفاد آن الزام، ملتزم کند.


4- دوام و استمرار نسبی داشتن

 یکی دیگر از خصایص قانون، ثبات و پایداری نسبی آن است، چه آنکه همان گونه که گفته شد، قواعد حقوقی که از سوی مجالس قانونگذاری وضع میشود، ناظر بر تعیین محدودة مجاز رفتاری و حق و تکلیف آنها در زندگی اجتماعی است که موقّتی بودن و استمرار نداشتن آن، ممکن است باعث بروز بی ثباتی در جامعه شود. به همین جهت، دیده شده که قانون آزمایشی برای دو سال یا بیشتر نیز به تصویب مجالس رسیده که این مصوبات، وصف قانون را دارند. (جعفری لنگرودی، 21 :1931) با وجود این، اغلب قوانین مصوب مجلس، نسبت به مقررات و آیین نامه های دولتی و بخشنامه های اداری، از ثبات و استمرار بیشتری برخوردار است.


5- ضمانت اجرایی داشتن 

«قدرتی که برای به کار بستن قانون یا حکم دادگاه از آن استفاده می شود» و «عکس العمل قانونی تخلّف از یک دستور قانونی»، دو تعریفی است که صاحبنظران از اصطلاح «ضمانت اجرا» ارائه داده اند.

منظور از ضمانت اجرا به عنوان یکی از ویژگی های »قانون»، مفهوم حقوقی آن است که در این مفهوم، برخورداری قوانین از پشتوانة قوای حکومتی و برخورد قانونی با متخلّفان از اجرای صحیح قوانین را شامل می شود. «اساساً الزام آور بودن قاعدة حقوقی مستلزم مقرون بودن آن به ضمانت اجرای مادی است که از سوی دولت به متخلّفان تحمیل می شود.«

شایان ذکر است که وجود ضمانت اجرا برای قوانین، به معنای یکسان انگاشتن ضمانت اجراها در قوانین مختلف نیست، بلکه هر حوزة از قانون و قاعدة حقوقی (امور کیفری، امور مدنی، اداری، آیین دادرسی و...) به تناسب خود، نیازمند ضمانت اجرایی خاصی است تا در مواقع تخطّی اشخاص از قانون، حاکمیّت بتواند با آنها برخورد لازم را صورت دهد. همچنین، ممکن است ضمانت اجرای پاره ای از قوانین و قواعد حقوقی، مسؤولیت سیاسی مجریان در برابر نهادهای نظارتی باشد.

علی هذا:

ویژگی های پنجگانة مذکور، خصوصیات ماهوی اصطلاح «قانون» در عرف حقوقی است که در کنار ویژگی شکلی «قانون»، یعنی صدور قانون توسط نهاد تقنین با رعایت تشریفات مقرّر در قانون اساسی، در مجموع مسمّای عبارت «قانون» را شکل می دهند. در دنیای امروز، منطقی نیست که مجلس، در تمامی جزئیات اقدام به قانونگذاری کند و در عمل نیز امکان وقوعی آن، وجود ندارد. مجلس به دلیل آنکه توانایی فنّی و تخصّص لازم برای وضع قانون در تمام جزییات امور را ندارد، همچنین فرصت کافی برای پرداختن به آنها را دارا نیست، می بایست فقط خود را موظّف به «ضابطه گذاری»در کلیة شئون کشور، حتی شئون اجرایی کند. افزون بر آن از نظر تقسیم کار نیز بسیار سودمند است که قوة مجریه، که در عمل با واقعیّات و مشکلات امور آشنایی دارد، در تعیین جزئیات قانون با قوة مقننه همکاری داشته باشد. بر این اساس، شایسته است مجلس شورای اسلامی با قانونگذاری در تمامی زمینه ها، به تعیین ضابطه و مرز مشخص در موضوعات مختلف همّت گمارد و تعیین جزئیات مسائل و نحوة اجرای قانون را به قوة مجریه محوّل کند تا این قوه با وضع آیین نامة اجرایی در چارچوب قانون مصوب مجلس، این مهم را به انجام رساند.

 در سوی دیگر، مجلس شورای اسلامی حسب دیگر صلایت ها و اختیارات قانونی خویش، مصرّح در قانون اساسی، با جدّی گرفتن وظیفة نظارتی خویش، قوای اجرایی را نسبت به عمل بر اساس قوانین و ضوابط مشخص شده، مکلّف کرده و توازن صلاحیتی خویش در قانون اساسی را برقرار سازد.

برگرفته از مقاله ی صلاحیت مجلس شورای اسلامی در امر تقنین؛ مطلق یا مقیّد؟ نویسنده: کاظم کوهی اصفهانی

فصلنامه بررسی های حقوق عمومی، زمستان 1391

انتخابات آزاد و عادلانه (منصفانه)

محمّد ابراهیمی

عکس انتخابات

مقدمه

با توجه به این که منشأ قدرت حکومت- در جوامع دمکراتیک- اراده مردم است که این اراده به وسیله انتخابات ابراز می‌گردد، برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه (منصفانه) یکی از متداول ترین و مهمترین شیوه‌ها و ابزارها برای ابراز این اراده و تحقق مشارکت مردمی در حیات عمومی و اعمال موثر حقوق بشر و آزادی‌های اساسی به شمار می‌آید. تا جایی که تحقق «حق مشارکت در حیات عمومی» و تشکیل حکومت و تأمین آزادی مشارکت عموم افراد در اداره امور جامعه که به عنوان حقوق اساسی افراد در نظام حقوق بشر مورد شناسایی قرار گرفته‌اند، منوط به برگزاری انتخاباتی آزاد و عادلانه است. از همین جهت است که در «اعلامیه جهانی درباره دموکراسی» بر‌این نکته تأکید شده که عنصر کلیدی در اعمال و تحقق دموکراسی، برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه است. در این مختصر تلاش شده تا به مفهوم انتخابات آزاد و عادلانه، منابع حمایت از آن، معیارها و سایر مسایل مربوطه در نظام حقوق بشر پرداخته شود.

 

1- مفهوم انتخابات آزاد و عادلانه

هر چند اصل معنا و مفهوم انتخابات آزاد و عادلانه هم زمان با شکل گیری نظام مدرن حقوق بشری و تدوین اسناد مهمی چون منشور سازمان ملل متحد (1945) و اعلامیه جهانی حقوق بشر (1948) مورد توجه جامعه بین المللی بوده است، اما به کارگیری این اصطلاح در این قالب، بیشتر به دهه نود، به وی‍ژه سال 1994 بر‌می‌گردد که اعلامیه‌ای تحت عنوان «معیارهای انتخابات آزاد و عادلانه» در یکصد و پنجاه و چهارمین اجلاس شورای بین پارلمانی به تصویب رسیده است.

به طور کلی، اصطلاح انتخابات آزاد و عادلانه در اسناد بین المللی و توسط جامعه بین المللی به منظور توصیف وضعیت انتخابات‌ها در کشورهایی که انتخابات آنها مطابق شرایط خاصی برگزار می‌شود، به کار گرفته می‌شود. شرایط برگزاری انتخابات در این گونه کشورها، به شکلی است که حق انتخاب کردن و رأی دادن و انتخاب شدن در آنها بدون هرگونه مانع یا اجباری  امکان پذیر بوده و شرایط حاکم بر‌انتخابات به گونه‌ای است که نتایج آن انتخابات را با هر رویکردی که باشد، به شکل عادلانه و بی‌طرفانه‌ای منعکس می‌سازد. در حقیقت آن انتخابات باید به گونه‌ای برگزار شود که بیانگر اراده انتخاب کنندگان باشد.

همچنین بعد از برگزاری انتخابات نیز آن انتخابات به وسیله نهادهای ناظر و ناظران بین المللی انتخابات مورد بررسی و کنترل قرار گرفته و بیانیه‌ای بر‌اساس تجزیه و تحلیل تمامی مشاهدات، اظهار نظرها، ملاحظات و... درباره این که آیا انتخابات برگزار شده، آزاد و عادلانه بوده یا خیر، صادر می‌ گردد.

بنابراین، هرگاه احراز شود انتخابات آزاد و عادلانه بوده، در این صورت آن انتخابات از منظر ناظران بین المللی معتبر شناخته شده و انتخابات دولت می‌تواند مشروع تلقی گردد.

به این ترتیب اصطلاح «انتخابات آزاد و عادلانه (منصفانه)» به منظور توصیف انتخابات‌هایی که با رعایت موازین و معیارهای خاصی برگزار می‌شوند، به کار گرفته می‌شود. این معیارها در ادامه مورد اشاره قرار می‌گیرد.

 

2- منابع حمایت از انتخابات آزاد و عادلانه

تعداد منابعی که در آن‌ها انتخابات آزاد و عادلانه مورد شناسایی قرار گرفته، بسیار متعدد و متنوع است و امکان بررسی و بیان تمامی آنها در این مختصر نیست. لذا به تعدادی از مهمترین اسناد بین المللی و منطقه‌ای که در آنها حق آزادی مشارکت در اداره امور عمومی از طریق برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه مورد شناسایی قرار گرفته‌اند، اشاره می‌نمایم. از میان اسناد بین المللی می‌توان به اعلامیه جهانی حقوق بشر (1948) اشاره نمود که در ماده 21 (بند3) به حقوق مربوط به انتخابات پرداخته و در آن اساس و منشأ قدرت حکومت، اراده مردم دانسته شده که این اراده باید به وسیله انتخاباتی که به طور واقعی و ادواری صورت می‌پذیرد، ابراز گردد. همچنین بر‌اساس ماده مذکور، انتخابات باید عمومی و با رعایت مساوات و با رأی مخفی یا شیوه‌ای مشابه صورت پذیرد به گونه‌ای که آزادی رأی را تأمین نماید. همچنین کنوانسیون حقوق سیاسی زنان (1952) نیز رأی زنان را بدون هرگونه تبعیضی مورد توجه قرار داده و به رسمیت شناخته و کنوانسیون بین المللی محو تمامی اشکال تبعیض نژادی (1965) نیز در ماده 5 (بند c) برابری در بهره‌مندی از حقوق سیاسی به ویژه حق رأی برابر بر‌مبنای برگزاری انتخاباتی عمومی و با رعایت مساوات را به منظور مشارکت در امور عمومی مورد توجه قرار داده است.

میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی (1966)نیز که به عنوان یکی از مهمترین اسناد بین المللی الزام‌آور است، درماده 25 به حق و فرصت هر شهروند، در اداره امور عمومی به طور مستقیم یا با واسطه نمایندگانی که آزادانه انتخاب می‌شوند، پرداخته است. همچنین در بند ب ماده مزبور، حق انتخاب کردن و انتخاب شدن هرکس با شرکت در انتخاباتی صحیح و واقعی، عمومی و با رعایت مساوات و رأی مخفیانه، به گونه‌ای که بیان آزادانه اراده انتخاب کنندگان را تضمین نماید، مورد شناسایی قرار داده است.

علاوه بر‌این اسناد بین المللی دیگری چون «کنوانسیون بین المللی محو تمامی اشکال تبعیض علیه زنان (1979) » (مواد 7 و 8 )، قطع نامه شماره (LIV (1786 شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد تحت عنوان «اصول عمومی درباره آزادی و عدم تبعیض در موضوعات حقوق سیاسی» و... نیز از برگزاری انتخابات آزاد جهت مشارکت در اداره امور عمومی حمایت به عمل آورده‌اند.

در سطح منطقه‌ای نیز مقررات مشابهی در اسناد منطقه‌ای حقوق بشر تدوین یافته‌اند؛ از جمله مهمترین نمونه‌های اسناد منطقه‌ای می‌توان به مواد 20، 24، 32 و 33 اعلامیه آمریکایی حقوق و تکالیف بشر (1948)، ماده 23 کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر (1969)، ماده 3 پروتکل اول کنوانسیون اروپایی حقوق بشر (1950)، ماده 13 منشور آفریقایی حقوق بشر و ملت‌ها (1981)، ماده 23 اعلامیه اسلامی حقوق بشر (1990) و... اشاره نمود.

در کنار این اسناد، برخی از اسناد نیز به طور خاص در حمایت از انتخابات آزاد و عادلانه به تصویب رسیده‌اند که به طور گذرا به آنها اشاره گردید.

 

3- معیارهای انتخابات آزاد و عادلانه

این امر که منشأ قدرت حکومت در جوامع دمکراتیک، اراده مردمانی است که از طریق انتخابات آزاد و عادلانه ابراز می‌گردد، امری مقبول در نظام بین المللی حقوق بشر محسوب می‌شود. اما برای آن که انتخاباتی را بتوان به عنوان انتخابات آزاد و عادلانه تلقی نمود، مراعات معیارها و موازینی ضرورت دارد که در اسناد حقوق بشری به آنها تصریح شده است. از جمله مهمترین معیارهایی که جهت تحقق انتخابات آزاد و عادلانه ضرورت دارد، شناسایی حق رأی و آزادی انتخاب کردن و آزادی انتخاب شدن است.بر‌این اساس تمامی افراد جامعه باید بتوانند آزادانه و بدون هرگونه تبعیضی رأی دهند و مجبور به مشارکت یا عدم مشارکت نباشند. متأسفانه در برخی از کشورها، اهالی موظف به مشارکت در انتخابات بوده و در صورت تخلف، به پرداخت جریمه محکوم می‌شوند.همچنین شهروندان باید از حق آزادی انتخاب شدن بدون هرگونه تبعیضی نیز برخوردار باشند، بدین معنی که مجبور به مشارکت یا عدم مشارکت جهت انتخاب شدن نباشند. البته وجود برخی از شرایط معقول و مشروع نظیر در نظر گرفتن میزان تحصیلات، شرایط سنی و ملیت و... اجرایی انتخاب شوندگان منطقی است.

همچنین معیار دیگر برای تحقق انتخابات آزاد و عادلانه، مراعات مساوات و عمومیت آن است. به این معنی که همگان از حق رأی برابر برخوردار بوده و بر‌اساس ویژگی‌ها و خصوصیات مختلف اشخاص نظیر شغل، تحصیلات، ثروت و... حق رأی آنان با دیگر افراد از ارزش بیشتری برخوردار نباشد، چنان که در گذشته‌ها ارزش رأی برخی از افراد از دیگران بیشتر بوده است. علاوه بر‌این تمامی شهروندان، بدون هرگونه تبعیضی بر‌اساس نژاد، جنس و... حق شرکت در انتخابات را داشته باشند. این امر که بنابر دلایلی معقول و مشروع محدودیت‌هایی بر‌اجرای حق مشارکت در حیات عمومی مقرر گردد و اشخاصی به جهاتی چون سن (کودک یا خردسال بودن) یا وضعیت روحی و روانی (مجنون بودن و...) از حق رأی یا انتخاب شدن منع شوند، خللی به تحقق انتخابات آزاد و عادلانه وارد نمی‌نماید.

علاوه بر‌این انتخابات باید واقعی بوده و به شکل درستی صورت پذیرد. به منظور تحقق این امر، لزوم و صحت تبلیغات انتخاباتی جهت ارتقای آگاهی شهروندان نسبت به انتخاب شوندگان با مراعات حق برابری تمامی داوطلبان از امکانات تبلیغاتی و تأمین عادلانه امکانات مالی تبلیغاتی و ممنوعیت تبلیغ و انتشار نتیجه‌های احتمالی و... امری ضروری به شمار می‌آید همچنین باید بر‌تمامی مراحل انتخابات نظارت صحیحی توسط نهادهای ناظر مستقل صورت پذیرد.

درکنار این معیارها، برگزاری ادواری انتخابات و رأی گیری مخفیانه یا هر شیوه‌ای که آزادی بیان افراد را به نحو شایسته تری تأمین نماید و در نتیجه به نحو مطلوب تری اراده عمومی را منعکس سازد، جهت تحقق انتخابات آزاد و عادلانه موثر است (ماده یک اعلامیه معیارهای برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه). همان گونه که حق دسترسی برابر و موثر به محل شعبه‌های اخذ رأی، حق رسیدگی فوری و موثر به اعتراض و استیناف خواهی اشخاصی که از رأی دادن یا انتخاب شدن محروم شده‌اند، لزوم مطابقت مقررات ملی مربوط به معیارهای نامزدها با مقررات بین المللی و سایر حقوق و آزادی‌ها در تحقق انتخابات آزاد و عادلانه موثر خواهد بود.

 

4- انتخابات آزاد و عادلانه در ایران

در نظام حقوقی ایران، قانونگذار به تبعیت از تعالیم شریعت اسلام، حاکمیت مطلق بر‌جهان و انسان را از آن خدا دانسته است و در کنار آن بر‌این امر تأکید نموده که خدا انسان را بر‌سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است و هیچ کس نمی‌تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروه خاصی قرار دهد (اصل پنجاه و ششم قانون اساسی).

به این ترتیب نظام سیاسی ایران (جمهوری اسلامی) که در اصل اول قانون اساسی تبلور یافته، بین «آراء عمومی» و «اعتقاد اکثریت» (اسلام)، نوعی رابطه منطقی برقرار نموده است. گر چه التزام به حاکمیت خداوند در این تأسیس سیاسی- حقوقی از دیدگاه متفکرین آزادی‌گرا نوعا مغایر با اصل «انتخاب آزادانه» عنوان شده، اما در پاسخ به آن گفته شده که بر‌فرض صحت همه پرسی، تلفیق «آزادی مشارکت» و «آزادی عقیده» مردم که از طریق اکثریت موجب پایداری چنین نظامی شده، از حقانیت آن نمی‌کاهد.

 نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شوراها و نظایر اینها یا از راه همه پرسی در مواردی که در اصول دیگر قانون معین می‌گردد. بر‌این اساس مطابق اصول مقرر در قانون اساسی در نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران نیز آزادی مشارکت در حیات عمومی و اداره امور از طریق برگزاری انتخابات آزاد به رسمیت شناخته شده است. در راستای اجرای این امر، انتخاب غیر مستقیم رهبری از طریق مجلس خبرگان منتخب مردم (اصول 107 و 108)، انتخاب مستقیم رئیس جمهور (اصل 114)، انتخاب مستقیم اعضای مجلس شورای اسلامی (اصل 62)، انتخاب مستقیم اعضای شوراها (اصل 100) و همه پرسی (اصول 59 و 177) که بیانگر نقش مستقیم یا با واسطه مشارکت مردم در حیات عمومی جامعه از طریق انتخابات آزاد است، مورد شناسایی قرار گرفته‌اند.

همچنین در نظام حقوقی ایران، برخی دیگر از معیارهای انتخابات آزاد و عادلانه نظیر برگزاری انتخابات عمومی و ادواری و از طریق رأی گیری مخفیانه و همچنین حق رأی و انتخاب کردن و انتخاب شدن (اصول 62 و 63) و وجود نظارت بر‌انتخابات (توسط شورای نگهبان) (اصل نود و نهم) مورد شناسایی قرار گرفته‌اند.

البته در کنار شناسایی این معیارها، محدودیت‌هایی نیز نسبت به حق آزادی انتخاب شدن افراد یا تصدی برخی مناصب عمومی مقرر گردیده است. از جمله این موارد می‌توان به اصل یکصد و پانزدهم قانون اساسی اشاره نمود که در آن مقرر شده؛ «رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشند، انتخاب گردد...». به این ترتیب بر‌اساس تفسیر شورای نگهبان، قانون گذار با قید واژه «رجال»، حق آزادی انتخاب شدن و نامزدی برای ریاست جمهوری را محدود به مردان نموده و زنان را از تصدی به این سمت منع کرده است. به این ترتیب در کنار برخی از محدودیت‌های سنی و جسمانی (سلامت روحی و روانی)، ملیت، حسن سابقه، امانت داری و... که در نظام حقوقی ایران برای تصدی برخی سمت‌ها مقرر گردیده و مغایرتی با محدودیت‌های مشروع در نظام حقوق بشر ندارند، البته محدودیت‌های دیگری از جمله اعتقاد به مذهب رسمی کشور و... به تناسب با برداشت از شریعت اسلامی مقرر شده است، که در مقررات مربوط به نظام بین المللی حقوق بشر مقرر نشده‌اند.

منبع:  www.pajoohe.com