کارزار انتخابات، 1394

پایگاه اطلاع رسانی دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی

کارزار انتخابات، 1394

پایگاه اطلاع رسانی دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی

پایگاه اطلاع رسانی دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی حوزه انتخابیه شهرستان های قائم شهر، سوادکوه، سوادکوه شمالی، جویبار و سیمرغ

بایگانی

دانستنی‌ها از حقوقدانی که سالهای متمادی در پایتخت مشاغل مهمّی داشت [1]

 *قربانعلی مهری مَتانکلایی

مجلس

اشاره: سایت موسوم به «خبر خزر» بر آن شد در سلسله مطالبی به «بررسی اجمالی وضعیت کاندیداهای شاخص در همه حوزه‌های انتخابیه استان مازندران» بپردازد. در نخستین قسمت، کاندیداهای حوزه انتخابیه «قائم‌شهر، سوادکوه،‌سوادکوه شمالی، جویبار و سیمرغ» را مورد بررسی قرار داده است و با درج عبارت «حقوقدانی که سالهای متمادی در پایتخت مشاغل مهمی داشت ولی . . .»، درصدد توصیف و تعرفه این‌جانب به عنوان آخرین و دوازدهمین کاندیدای شاخص حوزه انتخابیه قائم‌شهر و . . .، بر آمد. ضمن تقدیر و تشکر از اهتمام صاحب سایت به تحمّل زحمت در معرفی کاندیداهای احتمالی و با سپاس و امتنان از همه آنچه راجع به این‌جانب بر صفحه مجازی به نگارش درآورد،‌بر خود واجب دانست به بهانه همراهی با جناب ایشان در امر خطیر اطلاع‌رسانی،‌کلماتی به اختصار به قلم آورد، اما نمی‌دانم چرا ناخواسته،‌طولانی شد. از این رو، و برای سهولت در ملاحظه، ‌مطالب را در چهار بخش و البته طی مقالاتی جدا و متمایز از یکدیگر، ابتدا ازطریق انعکاس در پایگاه اطلاع رسانی به نشانی «www.ghorbanalimehri.ir» همراه با ارسال برای سایت «خبر خزر» و دیگر سایتها و سپس در صورت لزوم با انتشار در جراید و مطبوعات جهت نقد و بررسی به سمع و نظر اصحاب معرفت می‌رساند،‌تا چه در نظر آید. و اما، ‌مقاله‌ی نخست، همراه با متن گزارش منتشره در سایت خبرخزر: 1- متن خبر، «قربانعلی مهری[از سه منظر] : الف- حقوقدانی که سالهای متمادی در پایتخت، مشاغل مهمی داشت ولی هیچ توجّهی به شهر و دیار خود و همشهریانش نداشت. شاید این بزرگترین ضعف او باشد و مردم می‌پرسند تا حالا کجا بودی؟ ب- او و خانواده‌اش در جریان انتخابات سال88 و حتی بعد از انتخابات! حامی سرسخت میرحسین موسوی بودند و شاید آن روز فکرش را هم نمی‌کرد که ممکن است روزی به تأیید صلاحیت نیاز داشته باشد. ج- شاید جلسات هفتگی او در قائم‌شهر و دعوت از سخنرانان متعدّد در جهت تبیین ارزش‌های اسلام و انقلاب،‌استراتژی او برای دریافت صلاحیت باشد و شاید هم اصل حضور او در عرصه‌ی انتخابات به همین دلیل، چراکه خود او هم می‌داند که رقیب جدّی برای هیچیک از کاندیداها نخواهد بود، او به سختی خواهد توانست حتی رأی اندکی از زادگاهش نیز جمع کند.»[پایان خبر] 2- عبارات بالا،تمام متن خبری است که پایگاه اطلاع رسانی «خبر خزر» درصدد انعکاس آن برآمد. قبل از پرداختن به واژگان مندرج در خبر، به برادر یا خواهر مکرّم و مکرّمه‌ای که عهده دار سِمَت مدیریت این سایت خبری است «نِکات سه‌گانه‌ای» را یادآور محضر شریفشان می‌گردد. امید آنکه ملاحظه این نکات،‌ مقدمه‌ای باشد برای باز شدن باب تعامل و گفتگوی بیشتر و بهتر صاحب این قلم با مدیریت محترم سایت که زحمت توصیف و شناساندن وی را بر خود هموار داشته‌اند. و اما آن نکات: تفاوت است بین «نبیّ» و «متنبّی»،‌ خواهید پرسید چرا؟ پس این نوشتار را بخوانید طرح سه نکته 3- نکته اول: ، کلمه «خبر» در لسان عرب، از جهتی مترادف است با واژه‌ی «نَبَأ».همنام با آغازین سوره‌‌ی مبارکه از سی‌امین جزء قرآن کریم.گزارشگر را نیز «مخبر» نامند. با قطع نظر از واژه‌ی خبر که در تعریف یا توصیف آن گفته‌اند: «اَلْخَبَرُ یَحْتَمِلُ الصِّدْقَ وَ الْکِذْبَ»،‌یعنی خبر به نفس خبر و گزارش بودن، ذو وَجْهَیْن است، ممکن است راست باشد یا دروغ. خبر آنگاه که انطباق با واقع پیدا کند راست است و اِلا ناراست خواهد بود. بنابراین، دریافت خبر، شنونده را وامی‌دارد با تحمّل زحمت درصدد پژوهش و تحقیق برآید تا صحّت و سقم خبر را با ابزار در اختیار، مورد راستی آزمایی قرار دهد. بدیهی است چنانچه گوینده یا سازنده خبر، برخوردار از حسن شهرت وسابقه‌ای نیکو باشد و میزان بیطرفی و التزام خود در راست‌گوئی‌ها را در مواقف و مقاطع گوناگون مکانی و زمانی به اثبات رسانده باشد، در این صورت، تحمّل بار کنکاش و پژوهش را به مراتب کاهش خواهد داد. و امّا اگر با جعل عنوانِ خبرنگار و خبرگزار و با طراحی خبری دروغ و بی‌مبنا، گزارش بسازد وانتشارش دهد، «عِرض خود می‌‌برد و زحمت ما می‌دارد». و اما گفته شد، «نَبَأْ» خبر است،‌بنابراین، «نَبیّ» خبرآور است، نه خبرساز. کما اینکه «مُتَنَبّی» که پیامبری است دروغین و اَدای انبیاء را در‌می‌آورد،‌خبرساز است نه خبرگزار. چنین اعجوبه‌ای را نشاید گزارشگری صادق پنداشت. این است فرق «نَبیّ» با «مُتَنَبّی» و همین است تفاوت «مخبر صادق» با «گزارشگر کاذب». قطعاً آقا یا خانم ارجمند و بزرگواری که با راه‌اندازی پایگاه «خبر خزر» و متصدّیان محترم دیگر سایتهای فعال در عصر انفجار اطلاعات، یک تنه بار زحمتِ ساختن و پرداختن خبر را بر خود هموار می‌سازند، آرزویشان آن است در پرونده کاری خود و در پروراندن خبر، امیر باشند نه اجیر. نبی باشند نه متنبّی. امیر کلام باشند نه اسیر مقام. با تحمل زحمت خبررسانی، باری از دوش مستمعین و مخاطبین خود بکاهند نه آنکه با وادار کردنشان به کند و کاو و تحقیق و پژوهش، ‌باری بر بارشان بیفزایند. 4- نکته دوم: عموم مفسران بر این باور اتفاق نظر دارند که پنج آیه اول سوره مبارکه «عَلَق»، ‌نخستین آیاتی است که در غار حراء بر پیامبر(ص) نازل شد. این آیات به دو نعمت بزرگ الهی اشاره دارد: یکی نعمت اصل آفرینش انسان که در این مورد با دیگر موجودات، مشترک است و دیگری نعمتی که تنها مخصوص انسان است و آن عبارت است از علم و شعور و معرفت و حیات انسانی که خداوند این نعمت را به وسیله قلم آموخت و با همین ابزار، علوم را به او یاد داد. در چهار آیه نخست سوره مبارکه «الرّحمن»، علاوه بر خلقت انسان و «تعلیم قرآن» که دیگر نعمت بزرگ خداوند است، ‌از نعمت «بیان» و سخنوری بعنوان خاص‌ترین امتیاز انسان و مشخصه او از سایر موجودات یاد می‌شود. بنا به نظر اصحاب تفسیر، «بیان» شامل استدلال، فکر، اندیشه، خط و کتابت نیز می‌گردد. نظر به اهمیت نعمت‌های بزرگ «قلم،‌ بیان، خط و نوشته» است که خداوند در نخستین آیات از سوره مبارکه «قلم»، هم به قلم سوگند یاد می‌کند که ابزار نگارش است و هم به آنچه از نوک قلم بر صفحه سفید کاغذ تراوش می‌کند که حاصل و سرمایه قلمش نامند. یعنی سوگند به آنچه از مافی الضّمیر که آدمی آن را از قلب و اندیشه بر زبان جاری می کند و با نقش آفرینی بر صفحه کاغذ ماندگارش می‌سازد. علاوه بر واژه‌ی «اَلْبیان» در سوره مبارکه الرحمن، دو حرف «الف و لام» در کلمه «القلم» در دو سوره عَلَق و قَلَم، علامت و نشانه‌ای است برای استغراق جنس. یعنی واژه «القلم» اطلاق می‌شود به هرآنچه وسیله نگارش است و انتشار. بنابراین، شامل مداد،‌ قلم،‌وسایل چاپ، حروف‌چینی، فیلم و غیره می‌شود. پس تمام رسانه‌ها از صوتی، تصویری و نوشتاری که اعم است از مکتوب و مجازی را شامل می‌شود. چنین است که خداوند نه تنها به ابزار نگارش،‌ بلکه به دست‌آوردهای حاصل از نگارش نیز سوگند یاد کرده است. چنین است که می‌فرماید: « ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ»[قلم:1] همگان می‌دانند اهتمام حق‌تعالی بر یاد کردن سوگند، دلیل است بر عظمت و اهمیت موضوع سوگند. پس باید هم مواظب بیانمان باشیم و هم مراقب قلممان. حافظ علیه الرحمه در غزل378 چه نیکو می‌سراید: «ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم جامه کس سیه و دَلْق خود اَزرق نکنیم عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم سِرّ حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم» و می افزاید: «گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم بر او ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم» 5- نکته سوم: فلسفه شکل‌گیری کاغذ و قلم آنگونه که در «قانون اساسی»، «قانون مطبوعات» و نشریات الکترونیکی مورد تأکید قانونگذار قرار گرفته است عبارت است از تلاش برای تنویر افکار عمومی و بالابردن سطح آگاهی‌های مردمی. اما آنچه از فعالیت‌های مطبوعاتی و رسانه‌ای در قانون مجازات و بخشی از مواد مندرج در قانون مطبوعات، مورد نهی قانونگذار واقع شده است عبارت است از نشر اکاذیب، دادن نسبت‌های ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی، دامن زدن به ناامنی‌های اجتماعی و تشویش اذهان عمومی که امری است مغایر با تنویر همان افکار. «بالابردن سطح آگاهی‌های عمومی در همه زمینه‌ها با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانه‌های گروهی و دیگر وسائل ارتباط جمعی»، رسالتی است بزرگ که قانونگذار اساسی برعهده اصحاب جراید و رسانه‌ها نهاده است. این دستاورد آنگاه حاصل می‌شود که خبررسانی «با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور» یعنی بر اساس راستی و صداقت و به قصد خدمت بعمل آید، اما چنانچه موادّ خبر برگرفته از دروغ، بهتان، تهمت، افتراء، نسبت‌های ناروا و مطالبی مغایر با موازین اخلاقی و مصالح ملی و مملکتی باشد چنین عملی را تنویر ننامند، بلکه تشویش بگویند که بر اساس قوانین موضوعه، ارتکاب چنین اعمالی مستوجب تعقیب است و کیفر. تمامی جراید و نشریات و رسانه‌های مکتوب و مجازی، ازجمله پایگاه نوظهور اطلاع‌رسانی «خبرخزر» قطعاً درصدد آنند تنویر نمایند نه تشویش بکارند. و اما تتمّه مطالب در ادامه خواهد آمد. انشاءالله. *«دبیر هیأت بررسی و تطبیق مصوبات دولت با قوانین مجلس» ‌چهار شنبه، 06 /08/ 1394   "قانون اساسی برای همه" دانستنی‌ها از «حقوقدانی که سالهای متمادی در پایتخت مشاغل مهمّی داشت» [2] *قربانعلی مهری مَتانکلایی اشاره: بخش نخست این نوشتار، ذیل عنوان « تفاوت است بین «نبیّ» و «متنبّی»،‌ خواهید پرسید چرا؟ پس این نوشتار را بخوانید»، در شماره پیشین از نظر گذشت. اما ادامه مطلب، به شرحی است که درپی می‌آید. صاحب پایگاه خبرخزر در پاراگرافی کوتاه، اما در سه موضوع متحدالمعنی راجع به راقم این سطور و صفحات داد سخن داده است. در تحلیل خبر، مطالب نیز، در سه بخش جدا و متمایز از یکدیگر تقریر و جهت آگاهی دراختیار ارباب نظر قرار می‌گیرد. تشکّر مضاعف از سایت خبرخزر 1- پایگاه اطلاع رسانی «خبر خزر» ذیل عنوان «سلسله مطالبی در بررسی اجمالی وضعیت کاندیداهای شاخص در همه حوزه‌های انتخابیه استان مازندران»، گویا به حسب تحقیقاتی که خود به عمل آورده درصدد برآمد نام این جانب را به عنوان آخرین نفر از نفرات 12کاندیدای شاخص، از حوزه انتخابیه «سوادکوه، سوادکوه شمالی، سیمرغ، جویبار و قائم‌شهر» که علاقمند به حضور در عرصه رقابت‌ها برای جمعه 7 اسفند 1394 دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی می‌باشند مورد شمارش قرار دهد. تا همینجا باید کارش را ستود و گفت: «سعی و تلاش او مشکور باد.» قطعاً اسامی فراوان دیگری هم هستند که معلوم نیست چرا از نگاه تیزبین پایگاه،‌نادیده گرفته شد. انشاء‌الله در صدد جبران برخواهند آمد. 2- با قطع نظر از تحلیل و توصیفی که راجع به دیگر گرامیان 11گانه به عمل آورد و حتماً از باب تنویر افکار عمومی مورد بازخوانی و پاسخگویی قرار خواهند داد، اما نگارنده بر خود فرض می‌داند با اعتناء و توجه کافی به ‌تک‌تک واژه‌ها در متن خبر منتشره که در خصوص اینجانب به قلم صاحب سایت به نگارش در آمد، تحمل زحمت متصدّی محترم پایگاه اطلاع رسانی را مورد تقدیر و تشکّر ناچیز خود قرار دهد تا چه در نظر آید. و اما فراز نخست از متن خبر: 3- در طلیعه‌ی خبر، این جانب با عنوان «حقوقدان» مورد توصیف قرار گرفته‌ام. ضمن تشکر از حسن تلقّی صاحب پایگاه، خاضعانه می‌گویم، «نگارنده این سطور، «حقوق خوانی» بیش نبوده و نمی‌باشد، ‌اگر شخص چون منی حقوقدان باشم حقوقدانان را چگونه باید توصیف کرد؟!» و افزود: «سالهای متمادی در پایتخت مشاغل مهمی داشت». این گزارش، حرفی است درست، اما ای کاش به برخی از آنها اشاره‌ای می‌نمود یا حداقل، خوانندگان محترم را به پایگاه اطلاع‌رسانی این‌جانب به نشانی WWW.GHORBANALIMEHRI.IR ارجاع می‌فرمود. چون رسالت خبررسانی، کرامتی است بزرگ که هرکس را نرسد خلعت آن بر تن کند. پس چنین نعمتی را باید قدر دانست. اما، اقتضای «اَلْاِکْرامُ بِالْاِتمام» آن است تا انجام چنین رسالتی بزرگ، به تمام و کمال به فرجام برسد. 4- صاحب پایگاه می‌گوید: «ولی-آقای مهری- هیچ توجهی به شهر و دیار خود و هم‌شهریانش نداشت» و در مقام استنتاج می‌افزاید: «شاید این بزرگترین ضعف او باشد و مردم می‌پرسند تا حالا کجا بودی؟» به اختصار بگویم، نمی‌دانم مقصود از عبارت «بی‌توجهی به شهر و دیار» یعنی چه؟ کاش توضیح می‌داد. اما همین قدر بگویم آیا صاحب پایگاه می‌تواند بگوید: «من یا من نوعی از شهر و دیار خود جدا هم بوده‌ایم»؟! حوزه انتخابیه تاکنون نیرو به قدر کفاف داشته و دارد که در مقام خدمتگزاری برآمده‌اند، اما چنین نیست که همگان از روز نخست تاکنون، ‌مقیم شهر و دیار بوده باشند یا برای شهر و دیار کاری که مورد پسند یا مورد نظر صاحب پایگاه بوده باشد به انجام رسانده باشند. مناسب بود این سوال را می‌پرسیدند: «آقای مهری که سالهای متمادی در پایتخت مشاغل مهمی داشته و دارد آیا قلم و امضایش نافذ بود و خطش را می‌خواندند و می خوانند یا خیر؟» چون اگر قلم و امضایش در مناصب و مشاغلی که تاکنون عهده‌دارش بوده است نافذ بوده‌باشد و تأثیرگذار، قطعاً در جاه‌های دیگر، از جمله در حوزه انتخابیه خود،‌آنگاه که موفق به جلب اعتماد عموم و تصاحب آبرومندانه‌ی آراء مردم شود، خط و امضایش نافذ خواهد شد و تأثیرگذار. 5- اما به مردم هوشیار شهر و دیارم هرگاه از من بپرسند «تاحالا کجا بودی؟» همان خواهم گفت که سالار شهیدان به دُردانه‌اش در خرابه شام پاسخ داد. نقل است دخترک نازنین امام(ع) در عالم رؤیا، باب گرامی‌اش را دیدار می‌کند، از سختی روزگار می‌گوید و می‌پرسد: « آنشب که من از ناقه افتادم و غش کردم بابا تو کجا بودی؟ از ما تو جدا بودی!»، اما پاسخ می‌شنود: « آن دم که تو از ناقه افتادی و غش کردی من بر سر نی بودم مشغول دعا بودم،‌کی از تو جدا بودم؟» من نیز، خواهم سرود: «فرزندی بودم از آب و خاکتان، کودکی و جوانی را همراهتان و همراه فرزندانتان گذراندم، در حوادث و وقایع پیش از پیروزی انقلاب،‌ به سهم خود حضوری فعّال داشته‌ام، ماه‌ها قبل از پیروزی، در همین شهر، به مقام بزرگ جانبازی نایل آمدم و در زمره‌ی نخستین ایثارگران شهر می‌باشم. دانشگاه رفتم،‌ حوزه را دیدم، جبهه و جنگ را تنفس کردم، در دستگاه‌های فراوانی توفیق حضور داشتم، به زعم خود، ‌سرمایه شهر و دیار خود بودم، خود را مایه خوشنامی شهر و دیارم می‌دانم، نه بدنامی». برای آگاهی بیشتر می‌توانند به دل‌نبشته‌ام موسوم به «نقد حال» که در پایگاه اطلاع رسانی این‌جانب انتشار یافته است همراه با خلاصه‌ای از آن تفصیل که در «رزومه» این‌جانب آمده و در همان سایت قابل دسترسی است مراجعه فرمایند. 6- در یک کلام، صاحب پایگاه اطلاع‌رسانی «خبر خزر»، می‌بایست از جانب مردم هوشیار شهر و دیارمان می‌پرسید: «آیا آقای مهری، این توانائی و ظرفیت را دارد تا پس از آگاهی یافتن از مسائل و مشکلات شهر و دیار، همراه با جلب اعتماد و تصاحب آرای آنان، بتواند با جلب سرمایه‌ها، هدایت امکانات، بسیج نیروها و استفاده بهینه از همه توانائی‌ها، قدمی هرچند کوچک و اما ماندگار برای شهر و کشورش بردارد یا خیر؟» مع‌الاسف،‌راقم این سطور، این پرسش کلیدی را از صاحب سایت دریافت نکرده است. اما این را خواهم گفت: «آنکه در کوه مرد است،‌ قطعاً در دشت نیز مرد است». ملاحظه‌ای اندک در سوابق و گذشته کاری می‌تواند لواحق و آینده‌ی هرکس از جمله این‌جانب را همراه با طرح‌ها و برنامه‌هایی که ارائه خواهد داد مورد ارزیابی، تأیید و تضمین قرار دهد. و اما ادامه مطلب را در نوشته بعدی، پیگیری فرمائید. *«دبیر هیأت بررسی و تطبیق مصوبات دولت با قوانین مجلس» ‌چهار شنبه، 06 /08/ 1394   "قانون اساسی برای همه" دانستنی‌ها از «حقوقدانی که سالهای متمادی در پایتخت مشاغل مهمّی داشت» [3] *قربانعلی مهری مَتانکلایی اشاره: دو بخش اول و دوم این نوشتار، یکی باعنوان «تفاوت است بین «نبیّ» و «متنبّی»،‌ خواهید پرسید چرا؟ پس این نوشتار را بخوانید»، و دیگری ذیل عبارت «تشکّر مضاعف از سایت خبر خزر» از نظر گذشت. اما مقاله سوم با عنوان زیر جهت ملاحظه تقدیم حضور می‌گردد: طرح یک شبهه و پاسخ به آن 1- پیش از پاسخ به شبهه‌ها، لازم دانستم اعلام بدارم اگر باور و اعتقاد به اصول و موازین شرع و قانون اساسی که همه آن تفصیل در متنی کوتاه، مُجْمَل و رسا، در ذیل اصل 177 قانون اساسی بعنوان منشور نظام جمهوری اسلامی ایران، انعکاس یافته،‌دلالت بر التزام لسانی، قلبی و عملی هر شهروند ایران اسلامی به آن قانون معیار، یا منشور و میثاق مشترک میان حاکمیت و مردم بوده باشد، همگان و ازجمله صاحب ارجمند سایت «خبرخزر» مطمئن باشند التزام راقم این سطور به چنین مبانی و ارکانی نه هم‌اکنون، بلکه پیش از آنکه دیگر جنابان بر مُخَیَّله مبارکشان خطور دهند چنان بوده است و خواهدبود که در رباعی منسوب به حکیم بوعلی سینا که او نیز در برهه‌ای از دوران عمرش و به مناسبتی به بی‌دینی و لاقیدی اشتهار یافته و در پاسخ به دیگران و به انگیزه «اِسکات خصم» سروده بود، قطعاً با زمزمه‌ی الفاظ رباعی،‌هر اندیشمندی پاسخ اینجانب را نیز در نوع ارتباط و تعلق خاطرم به نظام مقدس جمهوری اسلامی و ارکان و مبانی آن درخواهد یافت. و امّا آن رباعی، و آن متن پایانی اصل177 قانون اساسی. « کفر چو منی گزاف و آسان نبود محکم تر از ایمان من ایمان نبود در دهر یکی چون من و آنهم کافر پس در همه دهر یک مسلمان نبود» 2- و امّا، اصل 177 قانون اساسی می گوید: «بازنگری‏ در قانون‏ اساسی‏ جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏، در موارد ضروری‏ به‏ ترتیب‏ زیر انجام‏ می‏ گیرد:‎‎‎‎‎‎مقام‏ رهبری‏ پس‏ از مشورت‏ با مجمع تشخیص‏ مصلحت‏ نظام‏ طی‏ حکمی‏ خطاب‏ به‏ رئیس‏ جمهور موارد اصلاح‏ یا تتمیم‏ قانون‏ اساسی‏ را به‏ شورای‏ بازنگری‏ قانون‏ اساسی‏ . . . پیشنهاد می‏ نماید . . . » و در فراز پایانی می افزاید: «محتوای‏ اصول‏ مربوط به‏ اسلامی‏ بودن‏ نظام‏ و ابتنای‏ کلیه‏ قوانین‏ و مقررات‏ بر اساس‏ موازین‏ اسلامی‏ و پایه‏ های‏ ایمانی‏ و اهداف‏ جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ و جمهوری‏ بودن‏ حکومت‏ و ولایت‏ امر و امامت‏ امت‏ و نیز اداره‏ امور کشور با اتکاء به‏ آراء عمومی‏ و دین‏ و مذهب‏ رسمی‏ ایران‏ تغییر ناپذیر است‏.» 3- قوانین موضوعه به عنوان دستاورد عقل جمعی بشر و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اثر ماندگار خردمندان و مصلحان ایران اسلامی است که احکام آن بر صفحه کاغذ به نگارش درآمد. این قانون، محکماتی دارد و غیرمحکماتی. ممکن است غیرمحکمات آن، روزی مورد تجدید نظر قرار گیرد، اما به تأَسّی از شریفه قرآنی که می‌فرماید: « مَا نَنسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا . . .»[بقره:106] قطعاً متن بعدی بهتر از متن قبلی رقم خواهد خورد. و اما ارکان و مبانی آن، ثابتاتی است که تا نظام باقی است آن مبانی نیز لایتغیّر خواهند ماند. در این خصوص باید گفت: تا باد چنین باد. 4- بنابراین، مصلحت آن است راجع به اعتقادات بنیادی دیگران نسبت به اصول و مبانی نظام به گونه‌ای قلم فرسایی شود که به تعبیر جناب حافظ: «جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم». اما، این را نیز باید بدانیم که امام ششم حضرت صادق آل محمد(ع)‌ به پیروی از رسول مکرم اسلام(ص) که فرمود« المومن مرآة المومن» در ضرورت اهتمام همگان به پذیرش نقد و انتقاد تأکید می‌فرمایند: « أَحَبُّ إِخْوَانِی إِلَیَّ مَنْ أَهْدَی إِلَیَّ عُیُوبِی». پس نقد دیگران را باید بعنوان هدیّه پذیرا باشیم. درصدد رفع عیب برآییم. اگر عیب و نقصی در کار نباشد، تحلیل دیگران را نسبت به خود محمول بر خیرخواهی بدانیم. حتی اگر در بیان مطالبشان عنصر دشمنی را –العیاذ بالله- مشاهده نمائیم به تعبیر حافظ شیرین سخن خطاب به خود بگوئیم: «حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم بر او ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم». این نکته را نیز متذکر شویم تا نبض گیری دوستان از اصحاب قلم و بیان را، راجع به خود مغتنم شماریم، از تعصّب بی جا بپرهیزیم و با بازنگری در خود، اگر عیبی باشد درصدد رفع و دفع آن برآئیم. 5- و امّا نظر به مراتب فوق، صاحب پایگاه خبر خزر در ادامه گزارش خود می گوید: «او – قربانعلی مهری- و خانواده‌اش در جریان انتخابات سال88 و حتی بعد از انتخابات! حامی سرسخت میر‌حسین موسوی بودند.» قبل از پاسخ به این فراز از گزارش، استدعاء آن است «سه نکته»ی آغازین در طلیعه‌ی بخش نخست این نوشتار که در شأن «خبر، قلم و نوشته» آمده است را برای یکبار دیگر از خاطر عاطِر بگذرانند تا پاسخ را متناسب با شبهه مطروحه مورد ارزیابی قرار دهند. 6- و اما پاسخ، اینکه در جریان انتخابات، از جناب مهندس میرحسین موسوی حمایت کردم هم خود و هم خانواده‌ام،‌ با قطع نظر از اینکه نظام انتخابات در جمهوری اسلامی ایران «به طور مستقیم و با رأی مخفی» انجام می پذیرد و قاعدتاً کسی از رأی دیگری اطّلاع ندارد و با انصراف از اینکه معلوم نیست صاحب محترم سایت با چه ابزار «نیّت خوانی» توانست کشف سِرّ نماید، امّا برای اجتناب از شکل گیری جدال های بی ثمر و خودداری از پاسخگویی به «قیل و قال»های بی اثر و با آرامش خاطر می گویم مطلب مورد ادّعای مندرج در سایت امری است درست و گزارشی است مطابق با واقع. و امّا اینکه فرموده‌اند: «و حتی بعد از انتخابات!» خود و خانواده اش حامی جناب ایشان بوده‌اند، موضوعی است مع‌الاسف مغلطه گونه و سفسطه آمیز که نیازمند اِمعان نظر بیشتر است. امّا به زعم صاحب پایگاه خبر خزر، دارابودن ‌چنین سابقه‌ی حمایتی از یک نامزد انتخاباتی در جریان انتخابات آیا از مصادیق «ذَنْبٌ لایُغْفَرُ» یعنی گناهی نابخشودنی است؟! آیا چنین سابقه‌ای از مصادیق حضور و عضویت در دسته‌های مُحارب و مخلّ امنیت ملّی و آرامش کشور است و مستوجب تعقیب و کیفر؟! 7- علاوه بر اصل99 قانون اساسی، به موجب اصل118 همین قانون و نظریه تفسیری شماره1234 مورخ1/3/1370 شورای نگهبان، «نظارت نهاد شورای نگهبان بر انتخابات ازجمله انتخابات ریاست جمهوری،‌نظارتی است استصوابی و شامل تمام مراحل اجرائی انتخابات ازجمله تأیید و ردّ صلاحیت کاندیداها می‌شود.» بنابراین،‌مستفاد از اصل 116 قانون اساسی، اسامی نامزدهای ریاست جمهوری با طی طرق قانونی و پس از تایید شورای نگهبان توسط وزارت کشور اعلام می‌شود. رهبری معظّم نیز به تأسّی از حضرت امام(ره) بارها بر این نکته تأکید دارند هر فرد که با گذر از فیلتر و صافی شورای نگهبان،‌موفق به تصاحب آراء مردم شود،‌از دیدگاه ایشان رئیس جمهور است (نقل به مضمون). به زعم صاحب سایت، اگر برخوردار بودن شخص از چنان سابقه‌ی حمایتی از یک نامزد انتخاباتی در جریان انتخابات، جرم باشد آیا نباید اقدام نهاد محترم شورای نگهبان در تأئید عنصری نامطلوب بعنوان نامزد انتخابات را در وقوع چنین جرمی بزرگ مقصر دانست و ملامتش کرد؟! آیا به باور صاحب پایگاه خبرخزر، تأیید متعمّدانه ی چنان عنصری نامطلوب برای حضور در عرصه‌ی انتخابات ریاست جمهوری، پیشاپیش خود از دلایل بارز بر بطلان انتخابات نخواهد بود؟! آدمی باید همیشه ملتزم و پایبند آثار و تبعات ناشی از گمانه زنی های خود بوده باشد. لذا رعایت احتیاطات لازم در اظهار نظرها، نخستین شرط آداب ورود در عرصه بیان و بَنان است. فضا برای طرح مباحث حقوقی فراهم نیست و الا بیش از این قلم فرسایی می‌شد. 8- ‌این‌جانب از قریب به چهل سال پیش تاکنون به منظور نقش‌آفرینی ‌در تعیین سرنوشت سیاسی، اجتماعی خود همواره در تمام انتخابات، حضوری فعال داشته و بر این حضور می‌بالم. در انتخابات سال 1388 نیز به نامزد مورد علاقه خود رأی دادم و به دادن رأیی که رأی به نظام است به خود افتخار می‌کنم. و اما اگر کسی با علم غیب و در عالم ذرّ، می دانست که فلان عنصر سیاسی از قبل از آغازین لحظات ولادت، نطفه اش چنان انعقاد یافت که در چنان روزی در صدد معارضه برخواهد آمد و از این حیث، برائت از او را بر خود فرض می دانست، اینجانب با صراحت اعلام می دارد هرگز دارای چنین علم غیبی نبوده تا بتواند جستن چنین برائتی را تجربه کند. چنین درس و آموزه ای را نه از مقدمات اصول و معارف عقلی و شرعی آموخته، نه از الفبای سیاست و کار گزاری فرا گرفته و نه در ارکان نظام جمهوری اسلامی یا در مبانی قانون اساسی سراغش را یافته است. راقم این سطور، فقط این را از حکیم الهی و رهبر فرزانه (ره) آموخته است که «میزان، وضع فعلی افراد است»، امّا هرگز به خود اجازه نخواهد داد بدون دلیل، وضع فعلی افراد را عطف بما سبق نموده و به گذشته آنان سرایت دهد. 9- اما پرسش از صاحب سایت آن است از برپایی نخستین صندوق‌های آراء در مساجد و مدارس که رفراندوم یا همه‌پرسی جمهوری اسلامی در دهم و یازدهم فروردین1358 اولین آن بود تا دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال1392 که آخرین آن بود آیا احدالنّاسی از مرد و زن در زیر سقف آسمان ایران اسلامی می‌تواند گواهی دهد آقای قربانعلی مهری و خانواده‌اش را در ستادی، یا بعنوان مأمور بر سر صندوقی، یا حین سخنرانی در جمعیت و جماعتی و یا به عنوان عضو در حزب و جناحی دیده یا نامش را شنیده است؟ آقای مهری انقلاب کرد نه اکنون، ‌بلکه در سنین نوجوانی و جوانی در دهه 50 تا بلکه دیگران به انقلاب و نظام بپیوندند.‌ آنگاه که فوج فوج به جریان خروشان نهضت و نظام نوپای اسلامی می پیوستند و تازه واردان را در پی فتح و پیروزی در احزاب و جناح‌ها،‌در ستادها و جمعیت‌ها و به عنوان مجری، امین و ناظر انتخابات بر سر صندوق‌های آراء می‌دید، به نشانه ی شکر پیشانی بر خاک می سایید، چون ‌بخشی از تکلیف خود را انجام شده می‌یافت. اما چرا اکنون در پیرانه‌سری، هوای جوانی کرد، بر سر ذوق آمد و خود را بازیگر و نقش‌آفرین می‌یابد، قطعاً با مراجعه به پایگاه اطلاع رسانی به نشانی «WWW.GHORBANALIMEHRI.IR» و ملاحظه مقاله‌ی «نقد حال» و مطالعه یکی دو پاراگراف پایانی از آن مَقال، به پاسخ دست خواهند یافت. لذا جهت جلوگیری از اطناب کلام، تکرار نمی‌کنم. 10- آیا صاحب پایگاه «خبر خزر» می‌تواند نه آنکه 5 نفر، بلکه حداکثر 2 نفر را پیدا کند که گواهی دهند آقای مهری در ظرف سالهای پس از انقلاب،‌خاصه در انتخابات سال88 در جمعشان حاضر شد و آنان را به شنیدن سخنان خود در باب انتخابات و تبلیغ له یا علیه فرد یا افرادی فرا خواند یا با آنان درخصوص اینکه به که رأی دهند و به چه رأی ندهند در مقام احتجاج برآمد، یا مقاله‌ای نوشت و بیانیّه‌ای صادر کرد؟ البته ناگفته نماند راقم این سطور در تهیه بیانیّه‌ای که روزهای پس از انجام انتخابات ریاست جمهوری سال88 ازطریق نهاد محترم شورای نگهبان، در رسانه‌ها انتشار یافت به دلیل توفیق حضوری که در «مرکز تحقیقات شورای نگهبان» داشتم در تهیه و نگارش آن بیانیّه سهمی اندک داشت و به این میزان از حضور در تدوین عالی‌ترین سند انتخابات که قطعاً برای برخی حسّاسیّت‌برانگیز است و شنیدن نامش،‌ اگر نگوئیم لرزه بر اندامشان می‌اندازد، قطعاً قندها را در دلشان آب می‌کند بر خود می‌بالد. 11- این نکته را نیز بیفزایم،‌در نخستین دوره انتخابات ریاست جمهوری سال 1358 که آقای جلال‌الدین فارسی نامزد انتخابات بنا به دلیل قانونی و البته صرفاً به لحاظ شکلی، صلاحیتش مردود اعلام شد و نام آقای دکتر ابوالحسن بنی صدر با افتادن بر سر زبان‌ها،‌آراء افزون بر 11میلیونی مردم را به خود اختصاص داد،‌ اگر بشنوند راقم این سطور جزء همان اقلیت 600.000 نفری بوده است که به مرحوم دکتر حسن حبیبی کاندیدای مشترک جامعه مدرسین و روحانیت مبارز تهران رأی داد، قطعاً با توصیفی که از من در پایگاه «خبر خزر» به عمل آمد با اعجاب و شگفتی از خود خواهند پرسید: «مگه میشه؟! مگه داریم؟!» اما چه باید کرد؟ شده است دیگر. 12- غرض آنکه در نخستین دوره ی انتخابات ریاست جمهوری سال 58، یکی از علمای بزرگ که اکنون در مقام مرجعیّت عُظمی است در برابر اجماع جامعتَین مدرّسین و روحانیت مبارز، خَرْق اجماع کرد و به نفع آقای بنی صدر در مقام صدور بیانیه برآمد. نمی‌دانم غوغا سالاران موج سوار،‌ نسبت به آن «فقیه مرجع» و در رابطه با آن جماعت 11میلیونی چه قضاوتی خواهند داشت؟ نکند خواهند گفت همان11 میلیون توطئه‌گر!! بودند که با زاد و ولدشان در سال88 به بالغ بر 13 میلیون فتنه‌گر!! فزونی یافتند و منحرفین از خط اعتدال و میانه را به دنبال خود کشاندند؟! به هر حال،‌این‌جانب در زمره آن 11میلیون نبوده، ‌اما در اینکه آیا در زمره این 13 میلیون بوده است یا خیر؟ خود داند. و امّا، این جمعیت 13 میلیونی به همراه آن جماعت11میلیون را در کنار قاطبه ی ملت بزرگ ایران، سرمایه نظام می‌داند نه مایه وبال. 13- نمی‌دانم پایگاه «خبر خزر»، این را هم از خود یا دیگران پرسیده است که آقای قربانعلی مهری،‌ از بعد از انتخابات 88، به جز مشارکت جستن در تدوین بیانیّه‌ای که ذکر شد آیا در مقام صدور بیانیه‌ای یا تشکیل میتینگ و انجام سخنرانی‌ای هم برآمده است؟ آیا ردّ پایی در آشوب‌ها و بگیر و ببندهای خیابانی از او و خانواده‌اش به ثبت رسیده است تا نتوان درصدد انکار برآمد؟! چنانچه گواهانی صادق، خواه از هر جمعیت و جناح بر مشاهده چنین مواردی گواهی دهند، پیشاپیش می‌گویم مورد قبول است و غیرقابل اعتراض. بنابراین، انتظار از اصحاب قلم و بیان و رسانه و جریده، خواه مکتوب باشد خواه مجازی، آن است به صرف ظنّ و گمان در صدد قضاوت، ارزیابی و اطلاع‌رسانی برنیایند. چون نتیجه کار، خوب درنخواهد آمد وآنی نخواهد شد تا دلخواهشان گردد. قرآن چه نیکو هشدار می‌دهد: « وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولًا»[اِسراء:36] 14- پایان بخش این قسمت از نوشتار آن است که صاحب پایگاه، حمایت سرسختانه اینجانب و خانواده‌ام را در دفاع از آقای میرحسین موسوی، کجا دیده‌اند و شنیده‌اند که بی‌محابا می‌گوید: « و شاید- آقای مهری- آن روز فکرش را هم نمی‌کرد که ممکن است روزی به تأیید صلاحیت نیاز داشته باشد.» به این آقا یا خانم محترم و صاحب پایگاه می‌گویم: «آیا جناب ایشان گمان نمی کرد برای ردّ صلاحیت چون منی، شاید ده‌ها دلیل دیگر بتوان یافت که اگر ملاقاتی حضوری با اینجانب ترتیب می‌دادند قطعاً ناگفتنی‌ها و ناشنیدنی‌های فراوانی می‌یافتند و می‌شنیدند. یافتنی‌ها و شنیدنی‌هایی مستند و مستدل، که چه بسا بهتر و دلنشین تر می‌توانست علیه صاحبش به کار آید.» امّا، اجازه می‌خواهد بگوید این دلیلی که درخصوص ردّ صلاحیت من مورد گمانه‌زنی قرار گرفت، اقلّ آنکه به باور اینجانب که چندان بی اطلاع از خاستگاه و مبانی شکل گیری حوادث و وقایع ایّام نمی باشد، «دلیلی است به غایت علیل». شما چه می فرمایید؟ بخش آخر نوشتار در پی خواهد آمد.انشاءالله. *«دبیر هیأت بررسی و تطبیق مصوبات دولت با قوانین مجلس» ‌چهار شنبه، 06 /08/ 1394   "قانون اساسی برای همه" دانستنی‌ها از «حقوقدانی که سالهای متمادی در پایتخت مشاغل مهمّی داشت» [4] *قربانعلی مهری مَتانکلایی اشاره : در سه بخش پیشین این نوشتار به بهانه انتشار گزارشی در سایت خبر خزر،‌ به ترتیب مقالاتی با عناوین «تفاوت است بین «نبیّ» و «متنبّی»،‌ خواهید پرسید چرا؟ پس این نوشتار را بخوانید»، دیگری ذیل عبارت «تشکّر مضاعف از سایت خبر خزر» و سومی با عنوان «طرح یک شبهه و پاسخ به آن» از خاطر مبارکتان گذشت. در این قسمت که بخش چهارم و پایانی از سلسله‌مقالات این نوشتار است، مرقومه‌ای با عنوان «طرح شبهه‌ای دیگر و پاسخ به آن» به نگارش درآمد. امید آنکه مطبوع طبع دوستان و علاقه‌مندان به شنیدن حرفهای تازه و نو باشد. طرح شبهه‌ای دیگر و پاسخ به آن 1- صاحب پایگاه در فراز پایانی مرقومه‌ی خود در «خبر خزر» می‌نویسد: « شاید جلسات هفتگی او-قربانعلی مهری- در قائم‌شهر و دعوت از سخنرانان متعدّد در جهت تبیین ارزش‌های اسلام و انقلاب، استراتژی او برای دریافت صلاحیت باشد و شاید هم اصل حضور او در عرصه‌ی انتخابات به همین دلیل، چراکه خود او هم می‌داند که رقیب جدی برای هیچیک از کاندیداها نخواهد بود.» اما اینکه جلسات هفتگی در قائم‌شهر که جمعه‌های هرهفته در محل «موسسه قرآنی اسوه حسنه» در البرز 28 خیابان تهران، به صورت منظم با عنوان «محفل انس با قرآن» و با حضور سخنوران از علایق و سلایق فعال زیر چتر و پرچم نظام انعقاد می‌یابد به باور صاحب پایگاه خبر خزر «در جهت تبیین ارزشهای اسلام و انقلاب» مورد ارزیابی قرار گرفت، راقم این سطور از این حیث خدا را شاکر است که همگام با نظام و انقلاب،‌حضور در صحنه دارد. 2- اما از اینکه می‌گوید: « شاید همین اقدام، استراتژی او برای دریافت صلاحیت باشد»، نمی‌دانم چه پاسخ دهم. چون هرگز و هیچگاه بر این اندیشه نبوده‌ام، لذا به خود جرأت داده تا با شهامت اظهار بدارم که در این خصوص نمی‌دانم چه بگویم یا چه نویسم. اما همین قدر می‌توانم بگویم که چنین نیست، چون نیازی به چنین کاری ندارم. این ترفند را کسی به کار می‌بندد که بیکار باشد و دنبال کار بگردد. من که به تعبیر صاحب پایگاه، «حقوقدانی است که سالهای متمادی در پایتخت مشاغل مهمی دارد» و اکنون نیز که سنین پسا بازنشستگی را می‌گذراند در همان مشاغل حاکمیتی، آن هم در یکی از عالی‌ترین نهادهای سیاسی نظام اشتغال به خدمت دارد، بنابراین، ‌نه جویای نان است و نه جویای نام. آیا سَری را که درد نمی‌کند بی‌جهت دستمال می‌بندند؟! 3- چرا صاحب سایت «خبرخزر» نمی‌خواهد بپذیرد «اقدام آقای مهری به تشکیل جلسات منظم هفتگی برای تألیف قلوب است به منظور همدلی و همزبانی، شعاری که رهبری معظم برای سال94 برگزید». مگر همین افراد که دعوت به سخنرانی می‌شوند از سرمایه‌های شهر نمی‌باشند؟ آیا از تهران و کجا و کجا برای جلسات هفتگی دعوت به سخنرانی شدند تا درصدد تبرئه کردن آقای مهری از اتهامات و یا تعرفه و تأیید او برآیند؟ مگر به تعبیر صریح صاحب سایت،‌ اغلب سخنرانان، رقبای کارکشته، جدی و باسابقه آقای مهری در امر خطیر انتخابات نمی‌باشند که نام برده توان رقابت با هیچیک از آنان را نخواهد داشت؟ کدام عقل دوراندیش می‌پذیرد یک نامزد انتخاباتی، تأییدیه‌اش را از رقبای خود بگیرد؟ اگر آقای مهری از چنین توانائی و دانائی‌ای برخوردار است تا بتواند از رقبا که مجرّب‌تر، انقلابی تر، با سابقه تر و خوشنام‌تر از خود او هستند تأییدیه‌ای بگیرد آیا این امر نشانه ضعف و نادانی است یا دلیل بر توانائی و دانائی؟ «فَاَیْنَ تَذْهبون»!؟ برادرم! «به کجا چنین شتابان»! 4- اما به تعبیر جناب حافظ علیه‌الرحمه در مصرعی از غزل182، «عیب مِی جمله چو گفتی هنرش نیز بگو». چرا نمی‌گوئید دعوت از اصحاب قلم،‌سخن و اندیشه و از تمام رقبای انتخاباتی در حوزه‌ای بزرگ به وسعت «قائم‌شهر، جویبار، سیمرغ، سوادکوه و سوادکوه شمالی» با دارابودن سلایق و علایق سیاسی فراوان و اجابت همگان یا اغلب آنان جهت حضور در محل موسسه، دلیل آشکار بر قابلیت، کاردانی،‌ لیاقت، ظرفیت و دانایی بنیانگذار موسسه است که برای نخستین بار نه در قائم‌شهر و مازندران و نه در سطح ایران، بلکه اگر اغراق نباشد در سطح جهان این شهامت و رشادت را در خود یافت همه سخن‌سرایان و سخنوران، خاصه جمع رقبای انتخاباتی را در زیر یک سقف گرد آورد تا همگان از نظام بگویند، از طرحها،‌برنامه‌ها، ارزش‌ها، اهداف و مقاصدشان بسرایند و گفتنی‌هایشان را با کمترین هزینه و بدون کمترین دغدغه به سمع و نظر این و آن برسانند، قدرت تحلیل، نقد، بررسی و ارزیابی قاطبه شهروندان را به رسمیّت بشناسند، تا فرد یا افرادی جرأت نیابند مردمان شهر و دیار خاصه جوانان را با وعده های دروغین، به دادن شام و خوردن لقمه ای نان، به بخشیدن ناروای بند کفش یا به دریافت توپ فوتبال، تور والیبال و پیراهن بسکتبال نفریبند، فرهنگ آزاداندیشی، گفتمان آزاد، شنیدن اقوال متفاوت،‌ زمینه‌ های اِتّباع احسن و انتخاب اصلح را در شهر و دیار نهادینه کنند، برای آیندگان به میراث گذارند، ستادهای انتخاباتی را به آکادمی‌های علمی، آموزشی، پژوهشی و اخلاقی مبدّل سازند، با هم رفاقت کنند و در میدان امن و آرام مسابقه به رقابت بپردازند. نمی‌دانم چرا کلام طولانی شد؟ «اَلْکَلامُ یَجُرُّ الْکَلامَ». حرف، حرف می‌آورد و باد برف. 5- و اما سخن آخر از صاحب پایگاه اطلاع‌رسانی «خبر خزر» که می‌فرماید: «آقای مهری می‌داند که رقیب جدی برای هیچیک از کاندیداها نخواهد بود، چون او به سختی خواهد توانست حتی رأی اندکی از زادگاهش نیز جمع کند.» این مطلب در جای خود تحلیلی است درست. و اما پرسش از جناب ایشان آن است که اگر آقای مهری رقیب جدی نیست چرا نامش در جمع کاندیداهای شاخص استان و شهرستان به شمارش درآمد؟ اگر رقیب جدی نیست چرا اینگونه مورد تحلیل و ارزیابی قرار می‌گیرد؟ تحلیل صاحب سایت، اینجانب را به یاد سروده‌ای از حکیم نظامی در مثنوی «لیلی و مجنون» انداخت، آنجا که می سراید: «اگر با من نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی»؟! 6- اینکه فرموده‌اند: « او به سختی خواهد توانست حتی رأی اندکی از زادگاهش نیز جمع کند»، این تحلیل نیز مطلبی نیست که قابل انکار و ردّ یا نیازمند بررسی و نقد باشد. چون به زعم دوستان، انتخابات ابزاری می‌طلبد که آقای مهری چه بسا ممکن است علیرغم در اختیار داشتن تمام یا قسمتی از آن ابزار، امّا هیچ گونه باور و علاقه ای به بکارگیری چنان ابزار هایی را ندارد. درخصوص آن ابزار چیزی نمی‌گویم که چه بودند و اکنون چه شدند؟ فقط باید با حافظ شیرین سخن همنوا شد و سرود: «سخن سربسته گفتی با حریفان خدا را زین معمّا پرده بردار»[ دیوان حافظ،غزل245] 7-ابزار آقای مهری در امر خطیر انتخابات اگر علاقه مند به حضور در آن بوده باشد که هست عبارتست از «سابقه، تجربه، صداقت و اندکی وجاهت»، یا به تعبیر صاحب پایگاه «خبر خزر»، «حقوقدانی است که سالهای متمادی در پایتخت مشاغل مهمی داشت.» و البته اکنون نیز دارد. آیا بدون دستمایه و تجربه می‌توان سالیان سال در مشاغل حاکمیتی،‌معتمد و مَحرم اَسرار نظام شد؟! ممکن است بگویند هیچکدام از این عناوین شمارش شده کالائی نیست که به زعم اصحاب تحلیل، در امروز جامعه ایران، خریدار داشته باشد. اما می‌گویم: «من هرگز و هیچگاه بر چنین باوری نبوده و نیستم». «آیا شما چنین گمانی دارید؟!»

*«دبیر هیأت بررسی و تطبیق مصوبات دولت با قوانین مجلس» ‌چهار شنبه، 06 /08/ 1394


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی